بازاریابی، دانشی پیچیده است که با به کار بستن روشهای گوناگون، میخواهد به یک نتیجه ساده برسد؛ فروش! اما این تمام ماجرا نیست. مشتری، محصول و فروش یک مثلث را تشکیل میدهند که ارتباط تنگاتنگی با هم دارند.
بازاریابی مانند یک داور یا واسطه، میخواهد از برآیند این سه عنصر یک تجارت سالم و پایدار را به وجود آورد. در این قسمت از دیجیتالینگ به سراغ «قیف بازاریابی» میرویم و نگاهی تازه به داستان بازاریابی میاندازیم. با ما همراه باشید.
وقت خواندن تمام مقاله را ندارید؟ میتوانید به نسخه صوتی مقاله گوش دهید.
قرار است چه چیزهایی را با هم یاد بگیریم:
با مفهوم قیف بازاریابی یا قیف بازاریابی آشنا میشویم.
مراحل اصلی یک قیف بازاریابی ساده را بررسی میکنیم.
۵ مرحله قیفهای بازاریابی پیچیدهتر را موشکافی میکنیم.
اهمیت استفاده از (Marketing Funnel) را در میزان موفقیت کسب و کارها مورد بررسی قرار میدهیم.
قیف بازاریابی (Marketing Funnel) چیست؟
اگر اصطلاح «مارکتینگ فانل» یا «قیف بازاریابی» را در گوگل سرچ کنید، با تصویر قیفهای مختلف که در کنارشان یکسری مراحل نمایش داده شده روبهرو میشوید. این مراحل، همان گامهایی است که طی کردن آن منجر به خرید محصولات یا خدمات ما توسط کاربر میشود. در نتیجه، نمیتوان گفت تمام افرادی که با برند ما آشنایی پیدا میکنند در نهایت به مشتری ما تبدیل میشوند.
نه تنها برند شما، بلکه هیچ برند قدرتمند دیگری چه در داخل و چه در خارج چنین ماجرایی را تجربه نمیکند. مثلا اگر هزار نفر وارد یک فروشگاه اینترنتی لباس شوند، شاید صد نفر آنها محصول را دقیقتر بررسی کنند یا حتی در چت آنلاین از شما سوالهایی را راجع به یک محصول بپرسند. در نهایت از بین آن صد نفر، شاید دو نفر خرید را انجام بدهند. این روند، قیف بازاریابی را نمایش میدهد.
ورودی قیف بازاریابی، باز و گسترده است. یعنی کاربران زیادی میتوانند وارد این قیف شوند. ولی همانطور که از این قیف پایینتر میرویم فضا تنگتر و تنگتر میشود. به دنبال آن، کاربران ما مدام کمتر و کمتر میشوند تا آنکه در انتهای قیف به مشتریهای واقعی خود میرسیم.
به این مراحل، «سفر مشتری» هم میگویند. در واقع این سفر از زمان آشنایی کاربر با برند ما آغاز میشود و به خرید ختم میگردد. شاید این سفر یک روز و شاید چند ماه طول بکشد. این زمان به تفاوت کاربران و برندهای مختلف، متفاوت است.
چه مراحلی در قیف بازاریابی وجود دارند؟
با ابتدا و انتهای این قیف آشنا شدیم. اما در وسط قیف چه اتفاقی میافتد؟ در واقع ماجراهای وسط قیف برای برندهای مختلف متفاوت است. بیایید کار را با سادهترین قیف بازاریابی شروع کنیم. این قیف فقط سه مرحله دارد:
آگاهی
این همان زمانی است که مخاطب با برند ما آشنا میشود. شیوههای آشنایی با برند، محدودیتی ندارند. حتی شاید این آشنایی از طریق بیلبوردهای تبلیغاتی صورت بگیرد.
ارزیابی
مخاطب در این مرحله، محصول یا خدمات را بررسی میکند. به این ترتیب که ویژگیهای مختلف محصول را میخواند؛ آن را با محصول مشابه دیگر مورد مقایسه قرار میدهد و حتی نظرات کاربران و خریداران قبلی محصول را میخواند تا به یک درک درست و منطقی از ارزش محصول یا خدمات دست پیدا کند.
خرید
این گام که در قسمت پایانی قیف قرار میگیرد، همان زمانی است که کاربر تصمیم نهایی خود را عملی میکند و خریدش را انجام میدهد.
شاید با خودتان بگویید که این گامها خیلی ساده هستند. چه طور این گامهای ساده میتوانند به من کمک کنند؟ در حقیقت، بسیاری از صاحبان سایتها و حتی کسانی که فعالیتهای بازاریابی انجام میدهند اطلاعی از این قیف ندارند. به همین دلیل، انتظارشان از خرید، به عددی غیرواقعی تبدیل میشود.
مثلا با خودشان فکر میکنند که اگر هزار نفر وارد سایت شوند، حداقل ۸۰۰ نفر از آنها خرید را انجام میدهند! یا حتی فکر کنند که با گذاشتن یک کمپین تبلیغاتی و دادن تخفیفهای فراوان، حجم فروش آنها ناگهان افزایش پیدا میکند. چیزی که باعث این اشتباه میشود از قلم انداختن گام ارزیابی محصول توسط مشتری است.
حالا نوبت قیفهای پیچیدهتر است!
قیف بازاریابی بعدی که به آن میپردازیم، از ۵ گام تشکیل شده است. بیایید آنها را با هم بررسی کنیم:
گام اول: آگاهی از برند
گام دوم: علاقهمندی مخاطب
در این گام، مخاطب که با برند ما آشنا شده کمکم به محصولات یا خدمات ما علاقهمند میشود؛ محتواهای سایت را میخواند و حتی در شبکههای اجتماعی به دنبال آن برند میگردد.
گام سوم: ارزیابی
گام چهارم: تصمیمگیری
حالا کاربر بعد از ارزیابی میخواهد تصمیم بگیرد که بالاخره این محصول را بخرد یا نه؟ شاید شما در زمینه کاریتان محصولی را ارائه دهید که چهار برند دیگر هم با همان کیفیت در حال فروش آن هستند. گاهی مشتری بین محصول شما و برندهای دیگر دچار تردید میشود و نمیداند که کدام خرید بهترین نتیجه را برای او به دنبال دارد.
گام پنجم: خرید
یادگیری مدلهای گوناگون قیف بازاریابی چه فایدهای دارد؟
تفکیک گامهای قیف بازاریابی برای بسیاری از بیزنسها نکته بسیار مهمی به شمار میرسد. چون این کسب و کارها بسته به شناختی که از مخاطب خود و زمینه فعالیتشان دارند میتوانند عملکرد خود در گامهای این قیف را بهبود ببخشند. بدون شک، مدلهای قیف بازاریابی زیاد هستند.
حتی این قیفها و سازوکارشان در برخی کلاسها آموزش داده میشوند. اما نکته مهم این است که کدام یک از این قیفهای بازاریابی در کسب و کار شما قابل اجرا هستند؟ در حقیقت بهتر است که به جای استفاده از چندین قیف بازاریابی یا حتی ترکیب آنها با هم، یک قیف را انتخاب کرده و طبق آن عمل کنید.
نظر شما چیست؟
آیا تاکنون از قیف بازاریابی برای کسب و کار خود استفاده کردهاید؟
استفاده از این قیف چه تاثیری در بیزنس شما داشته است؟
چه توصیهای برای کسانی که تازه میخواهند از قیفهای بازاریابی استفاده کنند دارید؟
این مطلب برای شما مفید بود؟
5/5(1
امتیاز )
آیا خواندن این مقاله چیزی به دانستههای شما اضافه کرد؟
دیجیتال مارکتینگ، راز بقای کسب و کارها در قرن ۲۱ است. کسب و کارهایی که به حضور در دنیای سنتی اصرار دارند، نه تنها رشد و بقای طولانی مدتشان را به چالش میکشند، بلکه زمینه فراموش شدن خود را هم فراهم میکنند. دنیای دیجیتال با امکانات فوقالعاده خود این فرصت را در اختیار کسب و کارها قرار میدهد تا خیلی سادهتر و با سرعت و کیفیت بیشتری به کسب درآمد بپردازند. برای چشیدن طعم پیروزی
در روزگاری که ما زندگی میکنیم، شبکههای اجتماعی به بخشی از ماجرای روزمرهمان تبدیل شدهاند. هر کدام از ما زمان زیادی در این شبکهها میگذرانیم و حتی با استفاده از آنها دریچههای تازهای برای کسب درآمد باز میکنیم. اما این تمام ماجرا نیست. چون کسب و کارهای دیگر به ویژه کسانی که در زمینه کاری شما فعالیت میکنند هم در این شبکههای اجتماعی حضور دارند. برای پیروزی در این مسابقه باید از چموخم این ماجرا
اگر کمی خوب نگاه کنیم، در زندگی هر کدام از ما حداقل یک فرد ویژه وجود دارد. او کسی است که مسیر اصلی زندگیمان را به ما نشان داده است و ما خواسته یا ناخواسته جا پای قدمهای او گذاشتهایم. میتوانیم غبار تاثیر این فرد را در تکتک تصمیمهایی که برای خودمان و زندگیمان میگیریم احساس کنیم. کمکم، آنقدر به او شبیه میشویم که با خود قبلیمان فرسنگها فاصله میگیریم. اگر این فرد، درست باشد،
در طول تاریخ بشر، از زمان دایناسورها گرفته تا انسانهای هوشمند، فقط گونههایی فرصت زندگی را از آن خود کردهاند که به جای مقاومت در برابر شرایط تازه، انرژی خود را صرف سازگاری و یافتن هر چه زودتر جایگاه خود در تقسیمبندی جدید کردهاند. در دنیای وب هم سایتهایی که خودشان را با اصول گوگل و الگوریتمهای آن سازگار میکنند، در میان بهترینها باقی میمانند. سئو، این ماجرا را شدنی میکند. در این قسمت از
در کارزار حضور در موتور جستجوی گوگل، دو راه برای مبارزه وجود دارد. راه اول که آن را «سئو» مینامند مسیری سنگلاخی است که باید با بیل و کُلنگ، عزمی راسخ و انگیزهای لبریز، آن را برای خود هموار کنید. اما وقتی این جاده هموار شود میتوانید با سرعت در آن پیش بروید. راه دوم «بازاریابی در موتور جستجو» نام دارد. مسیر آن کوتاه و از قبل هموار شده است. اما تا وقتی میتوانید در
چیزهای زنده در دنیای ما اثری از خودشان بر جای میگذارند. آنها با هر روشی که میتوانند حضور خود را در این دنیا فریاد میزنند. درختان با رشد کردن و قد کشیدن، پرندهها با آواز خواندن و پرواز کردن، انسانها با حرکت و صحبت کردن و وبسایتها با تولید محتوا و تبلیغ کردن اعلام حضور میکند. در واقع، اگر تبلیغات آنلاین وجود نداشت، بسیاری از محصولها، خدمات و حتی ایدههایی که اکنون میشناسیم برایمان غریبههایی
درونگرایی، مفهومی مهآلود است. آدمها، شرکتها و روشهایی که ویژگی درونگرایی را با خود به دوش میکشند همیشه بیشتر از جبهه مخالفشان، یعنی برونگراها پر از رمز و راز و پیچیدگی هستند. شاید چیزی شبیه به ضرب المثل: «از آن نترس که های و هو دارد، از آن بترس که سر به تو دارد» در مورد درونگرایی هم صادق باشد؛ البته نه به آن ترسناکی و نه به آن بدی. اتفاقا، سهم بزرگی از پیشرفت
گاهی در دنیای دیجیتال مارکتینگ با اصطلاحهایی روبهرو میشویم که با وجود شباهت زیاد، معنایی کاملا متفاوت از یکدیگر دارند. «بازاریابی محتوا» و «بازاریابی محتوایی» نمونههایی از همین شباهت در ظاهر و تفاوت در معنی به شمار میروند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به سراغ «کانتنت مارکتینگ» میرویم و علاوه بر تعریف دقیق هر کدام از این دو اصطلاح به توضیح ویژگیهای بازاریابی محتوایی میپردازیم. با ما همراه باشید. قرار است چه چیزهایی را با
انسانها از زمانهای دور با شیوههای مختلف برای یکدیگر پیام میفرستادند؛ گاهی با دود، گاهی با کبوترهای نامهبر و گاهی با نامههای کاغذی. این روزها هم مردم روشهای خودشان را برای ارسال پیام به دیگران دارند. گاهی با ایمیل، گاهی با پیامک و گاهی از طریق ارسال پیام در شبکههای اجتماعی. همه ما حداقل یک بار به دیگران ایمیل دادهایم و ایمیلهایی هم از دیگران دریافت کردهایم. بنابراین میتوان اینطور برداشت کرد که مفهوم بازاریابی
برخی از انسانها درونگرا و برخی دیگر برونگرا هستند. افراد درونگرا، کشوری در ابعاد وجودشان دارند و پادشاه سرزمین روحشان هستند. آنها از بودن با خودشان و نگه داشتن رازهای مگو در قلبشان احساس آرامش میکنند؛ عرض زندگی و عمق نگاهشان بسیار زیاد است. در نقطه مقابل، افراد برونگرا وجود دارند؛ خوشی آنها به خوشی دیگران گره خورده است. برونگراها، حرفی را در دلشان نگه نمیدارند به همین دلیل، حساب همه با آنها روشن است.
موثرترین روشهای تبلیغاتی و مارکتینگ، آنهایی هستند که بخش زیادی از حواس کاربران را به خود درگیر میکنند. در میان انواع روشهای مارکتینگ، ویدیو مارکتینگ پرچمدار این ویژگی به شمار میرود. چون ویدیو، محتوایی ترکیبی است که در آن از صدا و تصویر برای انتقال یک پیام یا مفهوم خاص استفاده میشود. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به سرآغاز ویدیو مارکتینگ میرویم، با آن بیشتر آشنا میشویم، انواع ویدیوها را مورد بررسی قرار میدهیم، نقطههای
زندگی مثل رودخانهای جاری در بُعد زمان است. ما انسانها، زمانی محدود را روی این رودخانه سپری میکنیم. گاهی در آن شنا میکنیم و با تقلای زیاد اما امیدوار به پیش میرویم و گاهی هم روی کَلَکی چوبی شناور هستیم. در هر صورت، به عنوان یک انسان، جاری بودن بخشی از سرنوشتمان است. اگر باهوش باشیم، از نیروی جاری در این رودخانه برای رسیدن به بهترین مقصدها استفاده میکنیم. اما اگر از هوشمان استفاده نکنیم،
هر روز که میگذرد، اپهای بیشتری با هدف باز کردن یک گره از کار کاربران ساخته میشوند. اما تعداد اپلیکیشنهایی که واقعا مورد استفاده قرار میگیرند کمتر از این حرفها است. شاید «اپ مارکتینگ» همان حلقه گمشدهای باشد که اپلیکیشنها را به کاربران وصل میکند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به سرآغاز اپلیکیشن مارکتینگ میرویم، این مفهوم را تعریف میکنیم، چند چرای قدرتمند برای آن مییابیم و با مهمترین روشهای بازاریابی در اپلیکیشن آشنا میشویم.
اگر سیتیاسکن را راهی برای کشف ماجراهای درون بدن به شمار بیاوریم، تحلیل دیجیتال هم راهی برای فهمیدن ماجراهای دنیای وب محسوب میشود. دنیای دیجیتال، سرشار از داده است. این دادهها در اثر رفتاری که کاربران در این فضا انجام میدهند به وجود میآید. در نتیجه، سردرآوردن از آنها مثل شاهکلیدی است که دربهای بسته زیادی را باز میکند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به موضوع «تحلیل دیجیتال» و چند و چون آن میپردازیم. با
انسانهای قرن ۲۱ در حجم بینهایت بزرگی از دادهها زندگی میکنند. برخی از آنها توانایی درک و تحلیل این دادهها را دارند و حتی مفهومی به نام «بازاریابی داده محور» را برای این کار در نظر گرفتهاند. در حالی که برخی دیگر آگاهی چندانی از میزان اهمیت این دادهها ندارند و به آسانی از کنارشان میگذرند. این ماجرا درست مانند آن است که یک رودخانه پر از طلا را به بهانه زیاد بودن سنگریزههای آن
یک دست صدا ندارد؛ خیلیها روی این ضربالمثل قدیمی حساب باز میکنند. افیلیت مارکتینگ، نمونهای واقعی از همین ضربالمثل در دنیای بازاریابی و فروش است؛ جایی که افراد مختلف در جریان یک همکاری شیرین و دو سر بُرد، چرخه فروش را زنده نگه میدارند. در این قسمت از دیجیتالینگ به سراغ «سیستم همکاری در فروش» میرویم و نکتههای پایهای آن را میآموزیم. با ما همراه باشید. وقت خواندن تمام مقاله را ندارید؟ میتوانید به نسخه
یکی از آرزوهای دیرینه بشر، طی کردن راه صد ساله، ظرف یک شب است. همه ما میخواهیم که خیلی سریعتر و آسانتر به چیزهایی که دوست داریم برسیم. اما گاهی راه آسانتر مثل یک سراب در دل کویر خشک و بیآب و علف فقط از دور زیبا است و از نزدیک، خیلی بیشتر از راههای دیگر، ما را دچار زحمت میکند. شاید پیمودن راههای طولانی به صبر و حوصله زیادی نیاز داشته باشد. ولی در
18
. مقدماتی
منظور از قیف بازاریابی چیست؟
زمان مطالعه: 6 دقیقه
بازاریابی، دانشی پیچیده است که با به کار بستن روشهای گوناگون، میخواهد به یک نتیجه ساده برسد؛ فروش! اما این تمام ماجرا نیست. مشتری، محصول و فروش یک مثلث را تشکیل میدهند که ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. بازاریابی مانند یک داور یا واسطه، میخواهد از برآیند این سه عنصر یک تجارت سالم و پایدار را به وجود آورد. در این قسمت از دیجیتالینگ به سراغ «قیف بازاریابی» میرویم و نگاهی تازه به داستان بازاریابی
در دنیای بازاریابی سنتی و فروش، تبدیل رهگذر به مشتری، یکی از مهارتهای فروشندههای حرفهای به شمار میرود. فروشندگان مختلف با بررسی دقیق رفتار مشتریان خود به دنبال راههایی برای جلب رضایت او و افزایش حجم فروش میگردند. در دنیای وب هم چنین ماجرایی برقرار است. در این مقاله از دیجیتالینگ به موضوع «نرخ تبدیل» میپردازیم و راهکارهایی را برای بهبود آن ارائه میدهیم. با ما همراه باشید. وقت خواندن تمام مقاله را ندارید؟ میتوانید
بخشش، یک ویژگی زیبای انسانی است. ما با بخشیدن چیزهای خوبی که داریم، شادی و آرامش را در جهان پیرامونمان منتشر میکنیم. فرقی نمیکند که چه چیزی را به دیگران میبخشیم؛ مقداری پول، یک ایده، یک کتاب، بخشی از زمانمان، تفکرمان یا حتی احساسمان. چون هر چه را که ببخشیم، چندین و چند برابر میشود و به شکلی مستقیم دوباره به دنیایمان بازمیگردد. به اشتراک گذاری چیزهای خوب هم نوعی بخشش به شمار میرود. در
تمام انتخابها بین دو قدر مطلق «خوب» و «بد» نیستند. گاهی ما بر سر یک دو راهی بین خوب و خوبتر قرار میگیریم. وقتی این دو راهی در دنیای وب باشد، ابزارهای زیادی دست به دست هم میدهند تا کار انتخاب را برایمان راحتتر کنند. «A/B تست» یکی از همان روشهایی است که در دو راهیهای دیجیتالی به ما کمک میکند تا بین دو صفحه، دو روش یا حتی دو رنگ، بهترین گزینه را انتخاب
شاید شما هم شعار «کیفیت، راز ماندگاری است» را شنیده باشید. اگر سری به داستان کسب و کارهای قدیمی اما همچنان قدرتمند بزنیم میبینیم که سنگینی بخش بزرگی از پیروزی تجارتشان بر دوش مفهوم «کیفیت» – کیفیت در خدمات، کیفیت در محصولات، کیفیت در برخورد با نیروی سازمانی و مواردی از این دست – قرار گرفته است. در واقع، آنها پیوسته در حال اندازهگیری دقیق میزان عملکرد خودشان بودهاند تا بتوانند فاکتورهای مهم کسب و
هر سفر در دل خودش درسهایی ناب را به همراه دارد؛ چیزهایی که باعث میشوند بهتر و عریضتر زندگی کنیم. شاید به همین دلیل است که میگویند: «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی.» نکته جالب در مورد سفرها این است که هر بار طی کردن یک مسیر – حتی تکراری – باعث میشود که چشمانمان به جمال نکتههایی نابتر روشن شود. در دنیای وب نیز سفرها تاثیرهای خوب و سازندهشان را به دنبال دارند.
در بیشتر موارد وقتی محصولی برای فروش داریم یا هنگامی که میخواهیم خدمتی را به کاربران هدفمان ارائه دهیم قبل از هر کاری به سراغ تبلیغات پولی میرویم. البته تاثیر تبلیغات – اگر درست و به جا استفاده شوند – در رشد کسب و کارها و افزایش فروش بر کسی پوشیده نیست. اما در این میان، میتوان گریزی به راههای دیگری در تبلیغات که نیازی به هزینه کردن ندارند هم زد. چه بسا اگر این
ارتباط آنلاین، یکی از پررنگترین سوغاتیهای اینترنت برای مردم جهان است. با استفاده از این بستر، دری به سمت تمام انسانهای روی زمین باز شد و توانستند با آدمهایی که هیچوقت در طول عمرشان ندیدهاند بیواسطه صحبت کنند. در واقع اینترنت، کانالی برای انتقال افکار جهانی ایجاد کرد. در این میان، کسب و کارها هم توشه خود را از این میدان ارتباطی برداشت کردند. اما آیا در این کار موفق بودند؟ در این مقاله از
تاریخ بشر، سرشار از شیوههای گوناگون رتبهبندی است. گاهی این رتبهبندی و جداسازی عدهای از برخی دیگر یا چیزی از چیزهای دیگر آنقدر برای ما مهم میشود که اصل ماجرا، یعنی همان ارزش و اعتبار واقعی آدمها و اشیا را از یاد میبریم. شاید بتوان این موضوع را به حساب حس رقابت طلبی که در جان بسیاری از انسانها میجوشد گذاشت. سالها است که پای این میل درونی به رتبهبندی دیگران به دنیای وب هم
نوع نگاه ما به ماجراهای اطرافمان، سبک و عمق موفقیتمان را میسازد. این موضوع در دنیای دیجیتال هم مطرح است. مثلا وقتی به عنوان یک تولیدکننده محتوا به کلمههای کلیدی فقط به عنوان واژههایی که در نهایت باید چند بار در متن تکرار شوند نگاه میکنیم، یعنی به یک موضوع مهم، نگاهی سطحی داشتهایم. به دنبال همین نگاه سطحی، مقالههایی که برایشان زحمت بسیاری کشیدهایم، آنچنان که باید، دیده نمیشوند. اما چاره کار چیست؟ چگونه
گپ و گفت کاربران در مورد این مقاله
2 دیدگاه در این مقاله ثبت شده است
آخرین دیدگاه ها
دیدگاه شما
لطفا دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سوالی ذهنتان را درگیر کرده است؟ در سایت ثبت نام کنید
هر زمان که پاسخی برایتان ارسال شود از طریق پیامک شما را خبر خواهیم کرد.
سلام این افزونه ای که استفاده میکنید مطالب مرتبط رو پایین شماره گذاری میکنه چیه اسمش؟
سلام روز بخیر
آقای غضنفرنژاد عزیز برای این شماره گذاری کد نویسی شده و در حال حاضر پلاگینی براش نیست