تولید محتوای موفق برای بلاگ؛رازهای پنهان نوشتن محتوا

نوشتن، یک شادمانی است. افراد زیادی هستند که برای تجربه این شادی و البته کسب درآمد، دست به قلم می‌شوند. در گذشته، نویسندگان، بخت چندانی برای کسب درآمد از تولید محتوا نداشتند. اگر تیر و تخته به هم می‌خورد و نوشته‌های آنها در قالب یک کتاب چاپ می‌شدند، در بهترین حالت می‌توانستند زیر ۱۰ هزار خواننده پیدا کنند.

اما با روی کار آمدن مفهوم‌هایی مثل مقاله‌های آنلاین، نویسنده آنلاین و وبلاگ، جانی دوباره به قلم نویسندگان داده شد. حالا دیگر مهم نبود آن نویسنده کجاست چون می‌توانست نوشته‌هایش را به دست میلیون‌ها خواننده برساند و از این راه، ثروتمند هم بشود. اما نوشتن در دنیای وب هم قلق‌های خاص خود را دارد.

 نوشته ما در فضای دیجیتال، تنها هنگامی ارزش واقعی خود را پیدا می‌کند که در جای درست و به دست مخاطب مورد نظرمان برسد.

 در این قسمت از دیجیتالینگ به موضوع «تولید محتوای متنی موفق برای وبلاگ» می‌پردازیم، سری به شناخت مخاطب می‌زنیم، به دنبال بهترین روش‌ها برای انتخاب موضوع محتوا می‌گردیم، نکته‌هایی که باید قبل از شروع به تولید محتوا بدانیم را موشکافی می‌کنیم، با تیترهای قلاب‌وار و چیستی آنها آشنا می‌شویم، به سراغ مقدمه می‌رویم، بدنه محتوا را بررسی می‌کنیم، سرکی به خلاصه محتواها می‌زنیم و ریزه‌کاری‌های کال تو اکشن نهایی را زیر ذره‌بین می‌بریم.

اگر به تولید محتوای متنی آن هم از نوع موفقش اهمیت می‌دهید تا پایان این ماجرا با ما همراه باشید.

می‌توانید با گوش دادن به پادکست‌ زیر هم سر از رمز و راز نوشتن محتوای متنی موفق در بیاورید.

آپدیت پادکست در سال 1400?:

مخاطب خود را بشناسید

شناخت مخاطب، موضوعی است که باید تکلیفش را قبل از بالا زدن آستین‌ها برای تولید محتوا مشخص کرده باشید.

اگر با این موضوع چندان آشنا نیستید می‌توانید سری به مقاله «پرسونا چیست؟» بزنید و عمق آشناییتان با این موضوع را بیشتر کنید. اگر هم از قبل با این موضوع آشنا هستید اما می‌خواهید با دیدن یک نمونه واقعی از پرسونا برای تهیه پرسونای خودتان دست به کار شوید می‌توانید «تمپلیت پرسونای دیجیتالینگ» را به رایگان دانلود کرده و از آن استفاده کنید.

چگونه موضوع خوبی برای وبلاگمان انتخاب کنیم؟

قبل از اینکه به سراغ نکته‌های این بخش برویم به شما پیشنهاد می‌کنم که مقاله «انتخاب موضوع محتوا» را مطالعه کنید. در ادامه، چند روش ساده برای این کار را با هم بررسی می‌کنیم:

• موضوع و مخاطب، دوقلوهایی دوست داشتنی

انتخاب موضوع، بستگی مستقیمی به شناخت مخاطبتان دارد. وقتی مخاطب خود را بشناسید و با نیازهایش آشنا باشید، می‌توانید موضوع‌های درست را پیدا کنید.

• گشت و گذاری در سایت‌های رقیب

باید دست به کار شوید و سایت‌های رقیب خود را بررسی کنید. ببینید:

• راجع به چه موضوعی نوشته‌اند؟
• چگونه نوشته‌اند؟
• پست‌هایشان چه کامنت‌هایی خورده‌اند؟
• یا چقدر در انتخاب موضوع و پوشش دادن آن موفق بوده‌اند؟

در این بین حتی می‌توانید شکاف‌های موجود در محتوای آنها را هم کشف کنید. برای مطالعه بیشتر در مورد شکاف محتوا و روش‌های استفاده از آن به  مقاله «شکاف محتوا» مراجعه کنید.

وقتی رقبا وجود ندارند چه کار کنیم؟

در این میان، گاهی با وجود جستجو، نمی‌توانیم رقبای چندانی برای موضوع خود پیدا کنیم. این ماجرا دو علت دارد:

رقبای ما در بازارهای سنتی مشغول به کار هستند و وب‌سایت ندارند. سایت‌های دیگری با کلمه‌های کلیدی زمینه کاری شما محتوا تولید کرده‌اند اما فعالیت تخصصی در آن زمینه ندارند.

در هر صورت، فضای وب، گسترده است و بالاخره  –  حتی اگر ضعیف – می‌توانید محتواهایی را در زمینه کاری‌تان پیدا کنید.

بیشتر چیزهایی که من در زمینه کاری‌ام یاد گرفتم با بررسی رقبا، کشف نقطه‌های قوت و ضعف و حتی پیروزی‌ها و شکست‌هایشان بوده است. منظور من کپی کردن نیست. منظورم این است که الگوهای کاری و عملکرد رقبایمان را بیرون بکشیم و از آنها ایده بگیریم.

• جستجوی ردپای کاربران در دنیای وب

قدم بعدی، پیدا کردن کلیدواژه‌هایی است که کاربران در زمینه کاری شما آنها را سرچ می‌کنند. برای این کار باید دست به یک تحقیق جامع در مورد کلمه‌های کلیدی بزنید. این جستجو، نیازها و علامت‌های سوال کاربران در فضای دیجیتال را در اختیار شما قرار می‌دهد.

برای آشنا شدن با این موضوع می‌توانید مقاله «تحقیق کلمات کلیدی» را مطالعه کنید.

گذر از خوان اصلی؛ چگونه شروع به نوشتن کنیم؟

آغاز کردن همیشه سخت‌ترین بخش یک ماجرای تازه است. به ویژه وقتی با محتوای متنی سر و کار داریم این گره بیشتر در هم تنیده می‌شود، اما به شما پیشنهاد می‌کنم که بدون هیچ نگرانی فقط شروع کنید.

خودتان را به این محدود نکنید که باید در همان گام اول، بهترین محتوا را به وجود بیاورید. یادم می‌آید وقتی پنج سال پیش اولین محتوای متنی خودم را تولید کردم، از نظر خودم اصلا محتوای خوبی از آب در نیامده بود.

بعد از اینکه منتشر شد، تقریبا 20 تا بازدید خورد؛ اما از میان همان تعداد هم یک نفر در کامنت از من تشکر کرد. ناگفته نماند که یکی دو نفر هم به صورت مستقیم در تلگرام از من تشکر کردند. هنوز هم با گذشت چند سال، شیرینی آن احساس خوب را به خاطر دارم.

بنابراین، وقتی از موضوعی که قرار است راجع به آن صحبت کنید آگاهی دارید و مخاطب خودتان را هم می‌شناسید، به چیزهای دیگر فکر نکرده و فقط دست به کار شوید. کم‌کم در گذر زمان، وقتی تجربه و مهارتتان بیشتر شود، کیفیت محتواهایتان هم افزایش پیدا می‌کند.

قبل از شروع، تکلیف یک نکته را روشن کنید

قبل از اینکه دست به کار شویم باید یک موضوع را برای خودمان روشن کنیم: «آیا می‌خواهیم آن محتوا را بر اساس دانسته‌های خودمان بنویسیم یا قرار است محتوایمان ترکیبی از ترجمه و تولید باشد؟»

البته پیشنهاد من این است که روند تولید محتوای خود را به صورت ترکیبی –  یعنی ترجمه و تولید –  بگذاریم. به این ترتیب که بعد از انتخاب موضوع، زیرعنوان‌های مورد نظرمان را مشخص کنیم، بعد ببینیم که سایت‌های خارجی در این مورد چه محتوایی تولید کرده‌اند؟ سپس باید گشتی در فضای خارج از وب و کتاب‌ها داشته باشیم.

باید ببینیم موضوعی که ما انتخاب کردیم، چقدر گستردگی دارد؟ چه محتواهایی در قالب کتاب درباره آن منتشر شده‌اند و این منابع تا چه اندازه با کیفیت هستند؟

دست آخر هم باید تمام اطلاعاتی که به دست آوردیم را با دانش خودمان ترکیب کنیم و به صورت یک محتوای بومی شده و با کیفیت در اختیار کاربرانمان قرار دهیم.

ترجمه خوب است اما نه خوب‌تر!

برخی از بلاگرهای ایرانی، تنها به ترجمه محتواهای خارجی بسنده می‌کنند و خودشان هیچ کاری دیگری برای تولید محتوا انجام نمی‌دهند.

این کار چندان جالب نیست. چون اولا، بسیاری از کاربران زبان انگلیسی‌شان خوب است و بعد از کمی سرچ به انگلیسی می‌توانند به اصل محتوایی که شما فقط آن را ترجمه کرده‌اید دسترسی پیدا کنند.

از طرفی، موضوع بومی‌سازی هم مطرح است. شاید لازم باشد که شما بخش‌هایی از محتوای ترجمه شده را با توجه به نیاز کاربر ایرانی، تغییر دهید که باعث ایجاد ارزش شود. پس بهترین کار این است که شما هم آستین‌هایتان را بالا بزنید و از تجربه‌ها یا اطلاعات خودتان در مقاله‌هایتان سخن بگویید.

اسکلتی درست و حسابی برای محتوایتان در نظر بگیرید

از نظر من محتوا باید یک ساختار مشخص داشته باشد. اگر بخواهم خیلی خلاصه و مفید در مورد این ماجرا برایتان توضیح بدهم اسکلت یک محتوا از بخش‌های زیر تشکیل می‌شود:

• عنوان مطلب
• مقدمه
• بدنه محتوا
• خلاصه نویسی
• کال تو اکشن

بیایید در مورد تک‌تک آنها با هم صحبت کنیم:

انتخاب عنوان محتوا و ساخت یک ویترین زیبا

عنوان مقاله شما اولین نفر از محتوای شما است که با کاربران حال و احوال می‌کند. اگر این عنوان، ظاهری جذاب، شیک، مرتب و حتی سئو شده نداشته باشد، کاربر هم به خودش زحمت نمی‌دهد تا روی لینک محتوایتان کلیک کند.

 مراقب باشید که یک وقت عنوان لینک شما با مفهوم محتوایی که نوشتید فرقی نداشته باشد. چون در آن صورت، ممکن است ناخواسته به کاربرانتان دروغ بگویید و اعتبار وب‌سایت خود را زیر سوال ببرید. پس اگر لازم است، برای انتخاب عنوان مناسب، زمان بگذارید و تیتری قلاب گونه بسازید.

چگونه تیترهایی قلاب‌گونه بسازیم؟

تیتری که برای محتوایتان می‌نویسید باید مخاطب را قلاب کند و در قالب چند واژه به او بگوید که در این محتوا چه خبر است. با این حساب باید به شکلی خلاقانه، کلمه کلیدی محتوایتان را در قلب تیتر به کار ببرید.

برای اینکه کارتان را راحت‌تر کنیم در بازارچه دیجیتالینگ «صندوقچه‌ای از واژه‌های قدرتمند» را در قالب یک فایل اکسل دور هم جمع کرده‌ایم که می‌توانید به رایگان آن را دانلود کرده و به هنگام ساخت تیتر از واژه‌های درون آن برای ساخت عنوان‌هایی با وزن بیشتر و قوی‌تر کمک بگیرید.

در کنار این ماجرا باید تمرین کنید تا بتوانید از ملات واژه‌ها برای ساخت تیترهایی جذاب، نهایت بهره را ببرید. فقط در انتها این را بگویم که نوشتن تیتر اصلی، کاری است که باید آن را به عنوان آخرین کارتان در ماجرای تولید محتوا انجام دهید.

من فقط به دلیل اینکه در حال توضیح اسکلت محتوا هستم آن را در ابتدای صحبت‌هایم آوردم. پس گوشی دستتان باشد.

محدوده تعداد واژگان برای هر محتوای متنی چقدر است؟

برای هر پست وبلاگ، بطور میانگین باید ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ کلمه بنویسید. البته گاهی این مقدار تا ۴۰۰۰ کلمه هم افزایش پیدا می‌کند. در حقیقت، تعداد واژگان محتوای شما بستگی مستقیمی به موضوع محتوا، نیاز مخاطب شما و زمینه کاری‌تان دارد و نمی‌توان نسخه یکسانی برای آن پیچید.

مقدمه، اولین آشنایی جدی کاربر با محتوای شما است

مقدمه یک مقاله، حکم خوش و بش مستقیم شما با مخاطب را دارد. پس مخاطب را دریابید.

بر خلاف مقدمه کتاب‌ها که شاید خوانندگان خیلی به آنها توجه نکنند، مقدمه مقاله‌های اینترنتی به عنوان بخشی مهم و حتی گاهی سرنوشت‌ساز برای آن محتوا در نظر گرفته می‌شود.

مقدمه نوشتن را جدی بگیرید. مقدمه محتوای شما، چیزی شبیه به تاثیر اولین ملاقات بین آدم‌ها است. اگر مقدمه‌ای که می‌نویسید، جذاب باشد، کاربر به ادامه خواندن محتوایتان تشویق می‌شود. شاید بهترین کار این باشد که در مقدمه مقاله، وعده‌ای واقعی به کاربر بدهید.

مثلا به او بگویید که قرار است بعد از خواندن این مقاله، چه چیزی را یاد بگیرد یا با چه موضوعی آشنا شود. نوشتن موردی (بولت‌وار) پرسش‌هایی که در طول مقاله به آنها پاسخ داده‌اید هم می‌تواند شروع خوبی برای مقاله شما باشد.

در این بین، استفاده از یکسری آمار و ارقام هم می‌تواند به جذابیت ماجرا کمک کند. استفاده از آمار و ارقام واقعی برای کاربران بسیار جذاب است. به ویژه اگر این آمار را از یک وب‌سایت معتبر که کاربران آن را می‌شناسند استخراج کرده باشید.

دو نکته را در مورد مقدمه به یاد داشته باشید

نوشتن مقدمه، کاری است که آن را در انتهای نوشتن محتوایتان انجام می‌دهید. چون تا آن زمان دیگر می‌دانید که دقیقا در محتوایتان چه گفته‌اید و قرار است مخاطب را به خواندن چه چیزهایی دعوت کنید.

گذشته از این، گاهی مقدمه‌ها با چیزی شروع می‌شوند که شاید ارتباط غیر مستقیمی با اصل ماجرای ما داشته باشند. اگر هنوز با چنین روشی آشنا نیستید می‌توانید سری به دیگر مقاله‌های ما بزنید و مقدمه‌هایمان را بررسی کنید.

بدنه محتوا؛ آغاز واقعی ماجرای ما

کار واقعی ما با محتوا از این جا به بعد آغاز می‌شود. ما در بدنه محتوا با چندین پاراگراف محتوایی سر و کار داریم که با یکدیگر ارتباط معنایی و موضوعی دارند. این کار هم از نظر سئو و هم از این جهت که رشته کلام از دست مخاطب در نرود، اهمیت بالایی دارد.

همین مقاله را در نظر بگیرید. ما بخش به بخش راجع به محتوای متنی موفق با هم صحبت کردیم و پله‌ به پله جلو آمدیم.

اینطور نبوده که ناگهان پای یک موضوع یک جدید را پیش بکشیم و شما را گیج کنیم. در هر قسمت هم که لازم بود، شما را با کمک لینک‌ها به سمت بخش‌هایی که دارای توضیحات اضافی مرتبط بودند سوق دادیم.

تصاویر را فراموش نکنید

استفاده از تصاویر تاثیر زیادی در جذاب شدن متن و تشویق کاربر به خواندن آن تا انتها دارد. البته نه تنها تصویر بلکه ویدیو و فایل صوتی هم تاثیری مشابه روی کاربر و سئوی داخلی می‌گذارند و پست شما را تکمیل می‌کنند. اگر می‌توانید حتما برای این بخش از کارتان هم زمان و هزینه کافی را کنار بگذارید. پیشنهاد می‌کنم در مورد تصاویر پستتان، موارد زیر را در نظر بگیرید:

• از تصاویر مرتبط با موضوع متنتان استفاده کنید

استفاده از اینفوگرافیک هم می‌تواند تاثیر زیادی در جذاب کردن متن داشته باشد. این گونه تصاویر به علت خاص بودن، ارتباط مستقیم با موضوع و وجود توضیحات بسیار کوتاهی که دارند، نه تنها برای کاربران بلکه برای گوگل هم جذاب هستند. با جستجو در گوگل می‌توانید نمونه‌های زیادی از این تصاویر را مشاهده کنید.

• از عکس‌های اختصاصی استفاده کنید

شاید شما با عکس‌های دانلود شده راحت‌تر باشید؛ اما ما در دیجیتالینگ این مورد را بارها تست کرده‌ایم و به این نتیجه رسیده‌ایم که باید عکس‌های اختصاصی خودمان را بسازیم.

تکنیک‌های مختلفی برای این کار وجود دارد؛ مثلا یکی از تکنیک‌هایی که از آن استفاده می‌کنیم، ترکیب کردن چند تصویر و ساخت یک تصویر جدید است. حتی می‌‌توانیم از اسکرین‌شات‌ها هم به عنوان عکس در محتوایمان استفاده کنیم.

شاید در این بین نگران کپی شدن عکس‌هایتان شوید؛ اما باید بگویم که کپی‌کنندگان گرامی با این کارشان به ما لطف می‌کنند. چون باعث می‌شوند که عکس‌های اختصاصی و سفارشی سازی شده ما بیشتر دیده شوند. این موضوع را در گفتار »سئو تصاویر» بیشتر باز کردیم.

خلاصه محتوا؛ نگاهی برق‌آسا به همه آنچه که در طول محتوا گفتیم

خلاصه محتوا، یک نگاه کلی و تیتروار به تمام ماجرایی است که در طول محتوایمان در مورد آن صحبت کردیم.

ما در دیجیتالینگ تقریبا در انتهای تمام محتواهایمان بخش خلاصه محتوا را داریم. الباقی مقاله‌ها هم به ترتیب در حال آپدیت شدن هستند و این بخش به آنها اضافه می‌شود.

CTA یک بده بستان واقعی در دنیای وب

کال تو اکشن، ماجرایی است که نمی‌توانیم در یکی دو پاراگراف آن را به صورت تمام و کمال توضیح دهیم. به همین دلیل شما را به مطالعه دقیق مقاله «کال تو اکشن چیست؟» حواله می‌دهیم.

نمونه کال تو اکشن در دیجیتالینگ

«CTA» که مخفف اصطلاح «Call To Action» است به محتوای شما یک هدف نهایی می‌دهد. شاید بتوان گفت که این گام آخر برای ایجاد ارتباط بین شما و کاربرانتان است که توسط آنها برداشته می‌شود. شما در طول محتوای با کیفیت و مفیدی که برای کاربرانتان تولید کردید، صداقت و حسن نیتتان را به آنها نشان دادید. در نهایت از آنها می‌خواهید که به برندتان توجه کنند، نگاهی به محصولاتتان بیندازند یا عضو سایتتان شوند. برای داشتن یک «CTA» خوب باید موارد زیادی را در نظر بگیرید؛ مثلا اینکه:

• هدایت کاربر به چه شکلی انجام شود؟ یک لینک ساده؟ طراحی یک دکمه؟ یا…
• در کجای متن قرار بگیرد؟ اول، وسط یا انتها؟
• هدایت کاربر به کدام صفحه باعث افزایش راندمان سایت و فروش می‌شود؟ صفحه اول؟ صفحه محصولات؟ یا…

 اگر سری به مقاله‌های دیجیتالینگ بزنید حتما مقاله‌ای با موضوع «کامنت مارکتینگ» را پیدا خواهید کرد. پیشنهاد می‌کنم آن را مطالعه کنید. چون کامنت‌های کاربران، نه تنها باعث تعامل بیشتر با سایتتان می‌شود بلکه از نظر گوگل، نوعی محتوای ارزشمند در نظر گرفته می‌شوند. 

در حقیقت، بهترین راه برای رسیدن به پاسخ این پرسش‌ها تجربه و آزمودن راه‌حل‌های گوناگون است. اما مطمئن باشید که وجود «CTA» می‌تواند به پست‌های شما و در کل، سایتتان کمک کند. حتی ممکن است باعث شود که کاربران برایتان کامنت هم بگذارند.

با این وجود، یکی از کال تو اکشن‌هایی که ما همیشه در دیجیتالینگ داریم، دعوت از شما برای تعامل بیشتر و نوشتن نظرتان در مورد موضوع‌های مختلف است.

کال تو اکشن دیگری که داریم و تا همین‌ جای مقاله هم با آن آشنا شدید، دعوت از شما برای شرکت کردن در دوره‌های مختلفی است که در دیجیتالینگ برگزار کرده‌ایم؛ مثل همین حالا که می‌خواهیم شما را به شرکت در دوره بازاریابی محتوایی دعوت کنیم.

شما هم به کمک وب فارسی بشتابید

نوشتن محتوای کاردرست به رعایت کردن اصول نگارشی نیاز دارد. این ماجرا به مخاطب شما کمک می‌کند تا محتوا را راحت‌تر و بهتر مصرف کند.

ناگفته نماند که شما با رعایت این اصول به جمع تعداد محدودی از تولید کنندگان محتوای ناب در وب فارسی اضافه می‌شوید و خودتان را به یک مزیت رقابتی دیگر مسلح می‌کنید.

چون وب فارسی پر از مشکلات نگارشی و ویرایشی است. می‌توانید با سر زدن به بازارچه دیجیتالینگ و استفاده «کتابچه اصول نگارش برای نویسندگان وب» از اطلاعات آن برای پُر کردن چنته خودتان از نکته‌های ناب نگارش فارسی، نهایت بهره را ببرید.

خلاصه‌ای از آنچه با هم در محتوای متنی موفق گفتیم:

• قبل از دست به قلم شدن باید شناخت خوبی از مخاطبتان داشته باشید و فقط برای او بنویسید.
• گشت و گذار در سایت‌های رقیب و دنبال کردن ردپای کاربران می‌توانند در انتخاب موضوع‌های داغ به شما کمک کنند.
• ترس از شروع کردن، یکی از چالش‌های اصلی در نوشتن محتوای متنی است. تنها راه چاره برای این ماجرا، شروع کردن است!
• اسکلت یک محتوای متنی موفق از «تیتر اصلی»، «مقدمه»، «بدنه محتوا»، «خلاصه آخر» و «کال تو اکشن» تشکیل شده است.
• تمرین کردن یکی از اصلی‌ترین راه‌ها برای ساخت تیترهای قلاب گونه است.
• استفاده کردن از عکس‌های اختصاصی، حساب محتوای شما را از دیگران سوا می‌کند.
• کال تو اکشن، دعوتی است که کاربران را به سمت یک اقدام واقعی در سایت شما تشویق می‌کند. آن را از قلم نیندازید.

نظر شما چیست؟ 

به نظر شما آیا نوع موضوع وبلاگ می‌تواند اهمیت نکته‌های گفته شده در این مقاله را دست‌کاری کند؟

لطفا نظرتان را در بخش گپ و گفت دیجیتالینگ با ما در میان بگذارید.