در دنیای تجارت، صرفا محصولات عالی به موفقیت نمیرسند. بلکه محصولاتی در صدر جدول فروش مینشینند که به خوبی ترویج شده باشند. چه بسیار اختراعها و محصولاتی که به علت سیستم توزیع و ترویج نامناسب و ناکارآمد، هرگز نتوانستند جایی در میان کاربران باز کنند.
در دنیای دیجیتال هم محتواهای ارزشمند به شرطی دیده میشوند که روی ترویج محتوای خود زمان و تلاش کافی بگذارید.
در این قسمت از دیجیتالینگ به موضوع «ترویج محتوا» میپردازیم، مفهوم آن را بررسی میکنیم، روشهای آنلاین و آفلاین ترویج محتوا را موشکافی کرده و به چند پرسش کلیدی در این زمینه پاسخ میدهیم.
اگر میخواهید محتواهای ارزشمند خودتان را به دست افراد بیشتری برسانید و از تماشای نتیجه واقعی زحمتهای خودتان لذت ببرید، حتما تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
میتوانید ماجرای ترویج محتوا را با شنیدن پادکست زیر هم دنبال کنید. برای رسیدن به این هدف تنها کافی است پادکست را پلی کنید.
اپیزود جدید سال 1400?
منظور از ترویج محتوا چیست؟
«Content promotion» یا «ترویج محتوا» به این معنا است که ما در حال تبلیغ محتوایمان هستیم تا از این راه بتوانیم آن را به دست مخاطبان هدفمان یا مشتریهای بالقوه و بالفعلمان برسانیم. ترویج محتوا، بخشی از کانتنت مارکتینگ است که معمولا به آن توجه زیادی نمیکنیم.
بیشتر ما فکر میکنیم که کارمان با محتوا فقط در زمان نوشتن آن است و بعد از اینکه محتوا نوشته و توزیع شد دیگر با آن کار خاصی نداریم. در حالی که مهمترین بخش آن یعنی ترویج محتوا را نادیده میگیریم.
«Content promotion»در بخشهای نهایی کانتنت مارکتینگ و قبل از تحلیل محتوا قرار میگیرد. تمام این موارد در کنار هم چرخه محتوایی را تشکیل میدهند. من محتواهایی را در یک سایت دیدم که واقعا فوقالعاده بودند. با وجود آنکه آنها سالها مشغول فعالیت در این زمینه هستند اما هنوز هم در میان دیگر سایتها و کاربران چندان شناخته شده نبودند. وقتی علت این ماجرا را از آنها جویا شدم مدیرشان به من گفت: «اشتباه ما این بود که از همان ابتدا ترویج محتوا را جدی نگرفتیم.» وقتی کمی بررسی کردم دیدم که واقعا تنها مشکلشان همین ترویج ضعیف محتوا است. آنها به خاطر ترویج محتوای ضعیفشان راه را برای رقبایی که محتوایی معمولی یا حتی ضعیف ارائه میدادند باز گذاشتند. این مورد را برایتان مثال زدم که از خودتان بپرسید: «آیا واقعا محتوای خودمان را خوب ترویج میدهیم؟ آیا محتوایی که برایش زحمت میکشیم به دست کاربرانی که به دنبالش میگردند میافتد؟» گاهی به خودمان میآییم و میبینیم که به کارخانه تولید محتوای دست اول تبدیل شدهایم اما روی ترویج هیچکدام از محتواهایمان کار نکردهایم و به این نتیجه میرسیم که اگر نصف این مقدار محتوا را تولید کرده بودیم اما برای ترویج آن زمان گذاشته بودیم، نتیجه بسیار خوبی میگرفتیم. مثلا وقتی ما در سایت دیجیتالینگ محتوایی را منتشر میکنیم، آن را در سایت توزیع کرده و از طریق لینکدین و تلگرام، محتوای خود را ترویج میکنیم و به کاربران میگوییم که چنین محتوایی آماده شده است و میتوانید آن را از طریق سایت دیجیتالینگ مطالعه کنید. در این مثال ما در مرحله اول محتوایمان را در سایت توزیع و برای ترغیب کاربران به مطالعه آن در شبکههای اجتماعی ترویج دادیم. روشهای مختلفی برای ترویج محتوا وجود دارند. تعداد زیاد این روشها دست ما را برای انتخاب مناسبترین روش ترویج، باز میگذارد. در ادامه این گفتار به معرفی و توضیح تکتک این روشها میپردازیم. مانند تلگرام، لینکدین، اینستاگرام و توییتر. البته شاید نتوانیم تلگرام را در شمار شبکههای اجتماعی جای دهیم. چون تلگرام یک سوپر مسنجر است. بسیار اتفاق میافتد که ما از استوری اینستاگرام برای معرفی پستهایمان یا حتی ترویج آنها استفاده میکنیم. چون این احتمال وجود دارد که خیلی از پستهای ما در فید آنها به نمایش در نیاید و این استوریها آنها را تشویق میکند تا پست را ببینند. البته این کار هم راه و روش خودش را دارد. اینطور نیست که شما یک استوری خشک و خالی بگذارید و به کاربر بگویید که بیا و پست ما را تماشا کن. چون این کار اثربخشی بسیار اندکی دارد. اگر در همایشها شرکت کرده باشید، به احتمال زیاد میدانید که معمولا یک هشتگ خاص را خلق میکنند و به شرکت کنندگان میگویند که با استفاده از این هشتگ برایشان توییت بزنند. در میان همایش، متوجه شدم که برخی از شرکت کنندگان درمورد موضوعی با هم صحبت میکنند که من قبلا یک محتوا در موردش تولید کردهام. بنابراین، فرصت را مناسب دیدم و محتوای خودم را با استفاده از هشتگ آن همایش ترویج کردم. به این ترتیب، کسانی که در همایش حضور داشتند و توییتهای آن هشتگ را دنبال میکردند با محتوای من هم آشنا شدند. یادتان باشد، ترویج محتوا یک جریان است. یعنی اینطور نیست که یک بار ترویج کردن محتوایتان، پرونده آن را به بایگانی بسپارید. شاید نیاز باشد محتوایی که یک سال از انتشارش میگذرد را دوباره ترویج کنید. هیچ اشکالی هم ندارد. ایمیل، یکی از راههای خوب برای برقراری ارتباط با کاربران است. شما میتوانید با استفاده از ایمیلهایی که از کاربرانتان دریافت کردهاید، محتوای خودتان را ترویج کنید. تعداد این ایمیلها یا بازههای زمانی که برای ارسال انتخاب میکنید – مثلا هر روز، هفتگی یا ماهانه – به کاربرانتان و موضوع سایتتان بستگی دارد. ما محتواهای ارزشمندمان مثل محصولات بازارچه را از طریق ایمیل ترویج میدهیم. در دیجیتالینگ ما سعی کردیم روند شناسایی و تفکیک کاربران را از همان گام نخستین ثبت نام در سایت انجام دهیم. وقتی یک کاربر در دیجیتالینگ ثبت نام میکند چند سوال از او پرسیده میشود. مثلا اینکه: خودتان را در چه سطحی میبینید؟ مقدماتی؟ متوسط؟ پیشرفته؟ وقتی کاربر به این پرسشها پاسخ میدهد، سطح آشنایی خود را به همراه شماره تماس و ایمیلش در اختیار ما قرار میدهد. ما هم بر همین اساس، کاربران را دستهبندی میکنیم و محتواهایی را برایشان میفرستیم که با تواناییها و علاقههایشان همراستا است. به دلیل هدفمندی این روش، کاربر مجبور نیست محتواهایی را که دوست ندارد دریافت کند. البته نتیجه این کار را در قالب یک مقاله مفصل برایتان تعریف خواهم کرد. در مورد چند و چون «push notification»در مقاله «پوش نوتیفیکیشن چیست؟ ۴ نکته طلایی برای ارسال پوش موفق» به طور مفصل برایتان توضیح دادهام که میتوانید به آن سر بزنید. در حقیقت، پوشها هم روشی مناسب برای ترویج محتوا هستند. کسانی که به شما اجازه میدهند که برایشان پوش نوتیفیکیشن بفرستید و از این راه محتوای خود را ترویج کنید. در این روش میتوانید هم به صورت هدفمند پوشها را برای کاربرانی که قبلا با علاقههایشان آشنا شدهاید ارسال کنید و هم بدون توجه به این دستهبندی، پوشهای یکسانی را برای همه بفرستید. در دیجیتالینگ هم ما بر اساس علایقی که از کاربران دریافت کردیم پوش ارسال میکنیم. اجازه بدهید تجربه خودم را از ارسال پوش در سایت «پت پُرس» برایتان تعریف کنم. در ابتدا ما پوشها را برای همه کاربرانمان ارسال میکردیم. چون به طور دقیق نمیدانستیم، کاربری که پوش ما را دریافت میکند، چه نوع حیوان خانگی دارد، پرنده، گربه، سگ، جوندگان یا … . اما بعد از مدتی وقتی آمار کلیک پوشها را بررسی کردیم فهمیدیم که به طور میانگین، تعداد افرادی که پوشهای مربوط به پرندگان را باز میکردند، ۵۰۰ نفر هستند. بعد تصمیم گرفتیم که به طور اختصاصی برای آنها پوشهای پرندگان را ارسال کنیم. این کار باعث افزایش نرخ کلیک و رضایت بیشتر کاربران شد. میتوانید نمونه ساده ترویج محتوا از طریق پادکست را در هر مقاله از سایت دیجیتالینگ مشاهده کنید. من در لابهلای حرفهایی که در پادکستهایم میزنم، بخشهای مفید و مرتبطی از محتوای سایت را به کاربرانم پیشنهاد میدهم. شاید کاربران قبلا محتوایی که من تبلیغ میکنم را دیده باشند اما به دلیل اینکه من در پادکست، دوباره از آن صحبت کردم، احتمال اینکه به آن محتوا سر بزنند بسیار افزایش پیدا میکند. ما در دیجیتالینگ، روش جالب دیگری هم برای ترویج محتوا داریم که به زودی در مورد آن با هم صحبت خواهیم کرد. پس شما هم میتوانید در لابهلای پادکستهایی که برای مخاطبان خودتان آماده میسازید، محتوایتان را ترویج کنید. حتی میتوانید از افراد دیگری که پادکست تولید میکنند هم بخواهید تا محتوای شما را در پادکستشان تبلیغ کنند. اجازه بدهید باز هم از دیجیتالینگ برایتان مثال بزنم. سایت ما تعدادی عضو دارد که به هنگام ثبتنام به ما اعتماد کردند و شماره تماس خودشان را در اختیار ما قرار دادند. ما هم از این بستر برای با خبر کردن آنها از دورهها یا محصولات جدید بازارچه استفاده میکنیم. ناگفته نماند که این اساماسها کاملا حساب شده ارسال میشوند؛ مثل خبر قرار گرفتن دوره سئو محتوا را به افرادی که در زمینه سئو کار میکردند یا به هر طریقی دانش سئو به کارشان میآمد ارسال کردیم. نکتهای که باید در ترویج با کمک پیامک در نظر داشته باشید این است که با وجود تاثیر خوبی که در این روش وجود دارد اما ترویج محتوای معمولی، چندان درست نیست؛ یعنی ما نمیتوانیم ترویج مقالههای سایت را از طریق اساماس به گوش مخاطبانمان برسانیم و راه و بیراه به آنها پیامک بزنیم. چون پیامکها نفوذ زیادی دارند و بیشتر کاربران حتما پیامکهایی که برایشان ارسال میشود را چک میکنند. با این حساب، این کار مصداق روشن مردم آزاری به حساب میآید و کاربر را از کرده خود – یعنی همان ثبت نام در سایت و دادن شماره تلفنش – پشیمان میکند. چه بسا به خاطر کلافه شدن، آن خط پیامکی را بلاک کند تا دیگر پیامکی از سوی آن دریافت نکند! معمولا این روش ترویج محتوا در شرکتها و کسب و کارهای بزرگ اتفاق میافتد و با کمک تبلیغات همسان و بنری انجام میشود. اگر سری به وبلاگ «دیوار» بیندازید میبینید که محتواهای خاصی را در مورد ملک، خودرو و موضوعهای مختلف منتشر میکند. دیوار از شبکههای تبلیغاتی مثل «مدیا اد»، «یکتانت» و … برای ترویج محتوای خود استفاده میکند. در گوگل هم میتوانید از روشهای گوناگونی مانند: «گوگل ادز» و «سئو» محتوای خود را ترویج کنید. وقتی شما روی کلیدواژههایی که کاربر به دنبال آن میگردد مانور میدهید به نوعی محتوای خود را ترویج کردهاید. اینجا است که اهمیت کار روی سئوی محتوا اهمیت خودش را نشان میدهد. از طریق گوگل ادز و پرداخت پول برای نمایش کلیدواژههای مشخص هم میتوانید محتوای خودتان را ترویج کنید. این نوع از رسانهها که به آنها «Earned Media» میگویند بسترهایی هستند که ما بدون پرداخت هزینه آنها را به دست آوردهایم و با کمک آنها محتوای خودمان را ترویج میکنیم. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنم. تصور کنید شما یکی از محتواهای دیجیتالینگ را خواندهاید و به نظرتان نکتههای خوبی دارد. حالا آن مقاله را از طریق لینکدین خودتان با بقیه به اشتراک میگذارید. شما در لینکدینتان تعدادی کانکشن و روابط دارید که آنها هم محتوای ما را میبینند و حتی شاید روی آن کلیک کرده و وارد دیجیتالینگ شوند. در این ماجرا، ما از شما برای انجام این کار درخواست نکردیم و هزینهای هم نپرداختیم. در واقع، چون شما مخاطب ما هستید، به شیوه خودتان محتوای ما را ترویج کردید. من این مثال را با لینکدین زدم، شاید برخی دیگر این کار را با یکی از پستهای وبلاگ شخصی خود انجام دهد و در آن لینکی به دیجیتالینگ بدهد. ترویج محتوا از طریق رسانههای اکتسابی موضوع بسیار جالبی است و تنها زمانی اتفاق میافتد که محتوای شما حرفی برای گفتن به مخاطب داشته باشد. ما در مقاله دیگری با هم در مورد «اینفلوئنسر و اینفلوئنسر مارکتینگ» صحبت کردهایم. اگر هنوز این مقاله را نخواندهاید، پیشنهاد میکنم قبل از مطالعه این بخش، سری به آن بزنید. ترویج محتوا از طریق اینفلوئنسرها در هر کسب و کاری متفاوت از دیگری است. مثلا من وقتی اولین پادکستهایم را در کانال تلگرام دیجیتالینگ منتشر میکردم از آقای «عادل طالبی» خواستم که به پادکستم گوش کنند و اگر آن را مناسب دیدند در کانالشان قرار بدهند. خوشبختانه ایشان این کار را کردند. آن زمان به طور میانگین، پادکستهای من بین دو تا سه هزار بازدید میخوردند. اما پادکستی که آقای طالبی در کانالشان گذاشتند، بیشتر از ۱۰ هزار ویو خورد. وقتی یک اینفلوئنسر مطرح و تاثیرگذار محتوای شما را ترویج میدهد، کمی در مورد آن توضیح دهد و به کاربرانی که او را دنبال میکنند پیشنهاد دهد که آن محتوا را مشاهده یا مطالعه کنند، افراد بیشتری به سمت محتوای شما جذب میگردند. وقتی به دنبال ترویج محتوا از طریق اینفلوئنسر هستید باید محتوایی بسیار جذاب و کاربردی را در اختیار او قرار بدهید. تا الان، روی صحبت ما بر ترویج محتوا به صورت آنلاین و در فضای دیجیتال بود. اما گاهی پیش میآید که شما محتوایتان را به صورت آفلاین منتشر میکنید. مثلا تعدادی از محتواهای خود را به صورت یک کتاب کاغذی درمیآورید. در این صورت میتوانید محتوای فیزیکی خود را از طریق روشهای آفلاین هم ترویج دهید. مثلا در یک همایش، به دنبال معرفی و ترویج آفلاین کتاب خود باشید. گاهی هم میتوانیم از طریق بروشورهایی که برای همایشها تولید کردهایم محتوای خود را ترویج کنیم. به این ترتیب که بخشی از محتوای خود را در بروشور بگذاریم و از کاربران بخواهیم که برای خواندن یا مشاهده ادامه این محتوا به سایت مراجعه کنند. ترویج محتوا از طریق کامنت، روش سادهای است که میتواند تاثیرگذار باشد. ما چه در سایت خودمان و چه در سایتهای دیگر میتوانیم کاربران را به سمت محتواهای مرتبط با موضوعی که در حال صحبت هستند، هدایت کنیم. برای پاسخ به این پرسش باید به استراتژی خود و محتوایی که ارائه میدهیم نگاه کنیم. در واقع، باید ببینیم که برای هر شبکه اجتماعی چه استراتژی خاصی در نظر گرفتهایم و بر اساس آن محتوای خود را ترویج کنیم .مثلا گاهی به این نتیجه میرسیم که دلیلی ندارد تکتک محتواهای خودمان را در مثلا توییتر منتشر کنیم. البته این موضوع برای هر کسب و کار نسبت به دیگری متفاوت است. مثلا ما مدتها قبل از اینکه سایت دیجیتالینگ راهاندازی شود، در کانال تلگرام دیجیتالینگ فعالیت میکردیم. به همین دلیل بعد از اینکه محتواها تکتک در سایت منتشر شدند، در هر همان روز به کاربران تلگراممان اطلاع میدادیم که فلان محتوا را منتشر کردهایم. کمی که جلوتر رفتیم دیدیم که لینکدین هم میتواند بستر خوبی برای ترویج محتوای دیجیتالینگ باشد. از مدتی قبل، پیج لینکدین را ساخته بودیم. بعد از اینکه ترویج محتوا را از طریق این شبکه اجتماعی آغاز کردیم تعداد فالوورهایمان از صفر به ۱۰۰ رسید و همینطور ادامه دارد. ما هنوز به سراغ اینستاگرام نرفتهایم. اما اگر پیج اینستاگرام داشتیم شاید خیلی از محتواهایمان را در آنجا ترویج نمیدادیم. چون رفتار کاربران در اینستاگرام با دیگر شبکههای اجتماعی متفاوت است. معمولا کلیکهایی در بیو یا استوری صورت میگیرند بسیار محدود هستند. در واقع، کاربران اینستاگرام ترجیح میدهند که محتوا را در همان جا مطالعه کنند. روند ترویج محتوا در توییتر هم ماجرای خاص خودش را دارد. معمولا کمتر کسب و کاری در توییتر به طور مستقیم به ترویج محتوای خود میپردازد. در واقع، این شکل از ترویج محتوا زمانی انجام میشود که مثلا یک کاربر از شما سوالی بپرسد و در پاسخ، محتوای خودتان را پروموت میکنید. ما از سال ۹۷ در حال تولید محتوای صوتی به صورت پادکست هستیم و آن را در کانال تلگرام دیجیتالینگ و جاهای دیگر مثل پادگیرها منتشر کردیم. اما بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم که شاید بسیاری از کاربران به محتواهای صوتی گوش ندهند و با آن ارتباط برقرار نکنند. به همین دلیل، از یک زمانی به بعد، محتواهای صوتی را به متن تبدیل کرده و بعد از کمی ویرایش و ویراستاری آن را در سایت منتشر کردیم. در واقع، بیشتر محتواهایی که در سایت دیجیتالینگ مشاهده میکنید، قبلا محتواهای صوتی بودند. این تغییر فرمت محتوا باعث شد که کاربران – حتی کسانی که قبلا فایل صوتی محتوا را گوش داده بودند – دوباره این محتواها را بخوانند. به این ترتیب، بدون تولید محتوای جدید، تنها از طریق بهتر کردن و تغییر فرمت محتوا میتوانیم مخاطب را با محتوایمان درگیر کنیم. پیشنهاد میکنیم این موضوع را در مطلب «بازآفرینی محتوا» مطالعه کنید. محدودیتهایی که در بودجه، منابع انسانی و مواردی از این دست وجود دارند به ما اجازه نمیدهند که برای تمام شبکههای اجتماعی، استراتژی محتوایی تعیین کنیم. در عوض باید یک یا چند کانال اصلی را برای ترویج محتوای خود در نظر بگیریم و آنها را به ترتیب اهمیتی که برایمان دارند اولویتبندی کنیم. بعضی از کسانی که میخواهند تازه کارشان را شروع کنند، ابتدا یک وبسایت راه اندازی کرده و بعد به سراغ اینستاگرام میروند؛ به دنبال آن توییتر و لیکندینشان را هم راهاندازی میکنند و همین طور جلو میروند. اما در هیچ کدام از آنها به موفقیت چشمگیری نمیرسند. شاید چند فالوور داشته باشند یا تعدادی از کاربران آنها را لایک کنند اما چون برنامه مشخصی برای پوشش دادن آن شبکههای اجتماعی ندارند، این لایک و فالوور کمکی به آنها نمیکند. چون عملا استراتژی محتوایی وجود ندارد.برای آشنایی بیشتر با مفهوم استراتژی محتوا، پیشنهاد میکنیم مقاله «استراتژی محتوا چیست و چه اهمیتی دارد؟» را بخوانید.
ماجرای ترویج محتوا به همین جا ختم نمیشود. چون این موضوع، ریزهکاریهای خودش را دارد؛ مثلا اینکه شما نباید هر محتوایی را در هر زمانی که بخواهید ترویج دهید بلکه باید بر اساس ارزشمندی محتوا این تصمیم را بگیرید. این نکته و نکتههای باریکتر از مویی که فرصتی برای اشاره به آنها پیدا نکردیم در دوره بازاریابی محتوایی کنار هم قرار گرفتند تا ترویج محتوا را به شکلی اصولی و واقعی به شما یاد بدهند. نظر شما چیست؟ اصلیترین بستری که محتوای خود را از طریق آن ترویج میکنید چیست؟ لطفا نظرتان را در بخش گپ و گفت دیجیتالینگ با ما در میان بگذارید.مثالی از محتواهای خوب که هرگز دیده نشدند!
تفاوت ترویج و توزیع محتوا با یک مثال عینی

با روشهای مختلف ترویج محتوا آشنا شوید
ترویج محتوا از طریق شبکههای اجتماعی

کمک گرفتن از استوری اینستاگرام برای ترویج محتوا
ماجرای ترویج محتوای من از طریق توییتر
ترویج محتوا از طریق ایمیل


ترویج محتوا با استفاده از پوش نوتیفیکیشن


تجربه ارسال پوش در سایت پت پُرس
ترویج محتوا از طریق پادکست

ترویج محتوا به کمک پیامک

ترویج محتوا از طریق تبلیغات آنلاین
کمک گرفتن از گوگل برای ترویج محتوا
کمک گرفتن از رسانههای اکتسابی دیگران

ترویج محتوا با کمک اینفلوئنسرها (مثالی از آقای عادل طالبی)


چند و چون ترویج محتوای به صورت آفلاین
از طریق کامنت، محتوای خود را ترویج دهید

آیا باید تکتک محتواهای بلاگمان را در رسانههای اجتماعی هم ترویج دهیم؟
بازآفرینی محتوا، راهکاری خلاقانه برای ترویج محتوا
چه کانالهایی را برای ترویج محتوای خود در نظر گرفتهاید؟
خلاصهای از آنچه با هم در ترویج محتوا گفتیم:






محتوای بسیار کامل و خوبی بود
فقط یه سوال بهترین روش برای ترویج محتوا در زمینه صنعت ساختمان چه روشی هست؟
سلامت باشید خواهش میکنم
به سوالتون پاسخ دقیق و شفافی نمیشه داد
جدا از اینکه من در این زمینه فعالیتی نکردم همه چیز در هر حوزهای باید در ابتدا مورد آزمون و خطا قرار بگیره
نسخه کاملی برای هر حوزه وجود نداره
شاید عزیزانی که در یک بخش تجربه داشته باشند کمتر آزمون و خطا انجام دهند
موفق باشید