از قدیم و ندیم میگفتند که قبل از ورود به هر مکانی باید از صاحب آن اجازه بگیریم. این اصول اخلاقی در دنیای فیزیکی طرفدار دارد. چون تاثیر مثبت و منفی آن به روشنی قابل دیدن است. اما در دنیای وب چه؟ آیا ما بعنوان دیجیتال مارکتر و یا صاحب کسب و کار در فضای دیجیتال هم قبل از ورود به حریم خصوصی کاربران از آنها اجازه میگیریم؟
آیا این اجازه گرفتن، تاثیر مثبتی روی رشد وبسایتها در فضای وب میگذارد؟ این پرسشها و نمونههایی از این دست، موضوعهایی هستند که در این قسمت از «دیجیتالینگ» به آنها میپردازیم. اگر شما هم در مورد «بازاریابی اجازهای» سوالهایی در ذهنتان دارید، تا انتهای این ماجرا با ما همراه باشید.
وقت برای خواندن مقاله ندارید؟ پس به پادکست این موضوع گوش دهید!
قرار است چه چیزهایی را با هم یاد بگیریم؟
با مفهوم پرمیشن مارکتینگ بیشتر آشنا میشویم.
نقطه مقابل بازاریابی اجازهای و مشکلات آن را بررسی میکنیم.
مزایای بازاریابی اجازهای را موشکافی میکنیم.
چند نکته مهم درباره پرمیشن مارکتینگ را مورد بررسی قرار میدهیم.
پرمیشن مارکتینگ یا بازاریابی اجازهای چیست؟
«بازاریابی اجازهای» (Permission Marketing) به این معنا است که فرآیند ارسال پیام از طریق ایمیل، پیامک و پوش نوتیفیکیشن با اجازه از کاربر انجام میشود. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنم. تصور کنید شما در یک سایت ثبت نام میکنید و اطلاعاتتان را در اختیار آن سایت قرار میدهید و تمایل به دریافت ایمیل و پیامک از این وبسایت هستید. درواقع شما اطلاعاتتان را در اختیار صاحب وبسایت قرار دادید و اجازه بازاریابی را صادر کردید و صاحب وبسایت هم حق دارد در موضوعاتی که شما به آن تمایل دارید برای شما محتوا ارسال کند البته با رعایت شور یا بی نمک نشدن آش!
برای مثال در سایت دیجیتالینگ برای اینکه ارسال پوش نوتیفیکیشن داشته باشیم، کاربر میبایست روی دکمه سبز رنگ تصویر زیر کلیک کرده تا باکس اجازه پوش نوتیفیکیشن ارسال شود. دیجیتالینگ فقط برای کاربرانی که این مرحله را طی کردهاند ارسال پوش میکند. این امکان در سرویس پوش نوتیفیکیشن نجوا فراهم است.
در مطلب «پوش نوتیفیکیشن چیست» مفصل به این مفهوم پرداختیم که پیشنهاد میکنیم آن را مطالعه کنید.
اصطلاح «بازاریابی اجازهای» برای اولین بار توسط «ست گادین» (Seth Godin) مطرح شد. چنین مفهومی در بازاریابی سنتی وجود خارجی نداشت. بستر دیجیتال و بازاریابی آنلاین، اولین جایی بود که پذیرای این مفهوم مدرن بازاریابی شد. میتوان پرمیشن مارکتینگ را در سه مورد پیادهسازی کرد:
ایمیل مارکتینگ
اس ام اس مارکتینگ
پوش نوتیفیکیشن (Push Notification)
نقطه مقابل بازاریابی اجازهای
شاید شما هم از آمدن پیامکها یا ایمیلهای تبلیغاتی به ستوه آمده باشید. نکته جالب ماجرا اینجا است که گاهی اصلا نمیدانید فلان کلاس کنکور در شمال کشور، چگونه به شماره موبایل یا ایمیل شما دسترسی پیدا کرده و توانسته تبلیغ کلاسهایش را برایتان ارسال کند.
در این مورد باید به نقطه مقابل بازاریابی اجازهای بپردازیم. گاهی پیش میآید که شما در یک سایت ثبتنام میکنید. با این کار، اطلاعات خود مانند شماره تماس و ایمیل را در اختیار آن وبسایت قرار میدهید. کار از جایی دچار مشکل میشود که آن وبسایت، اطلاعات تماس شما را به دیگران میفروشد و با این کار نه تنها قوانین حفظ حریم خصوصی کاربران را نقض میکند، بلکه باعث میشود تا شما تبلیغاتی را دریافت کنید که هیچ تمایلی به آنها ندارید.
بازاریابی اجازهای چه مزایایی دارد؟
دستیابی به کاربران با کیفیت
پرمیشن مارکتینگ، یعنی انتخاب راه درست و سخت برای بازاریابی که نیاز به صرف زمان و تدوین استراتژی برای دریافت لید از کاربران دارد. راه ساده و اشتباه برای این کار، خرید یک بانک ایمیل یا اس ام اس است که به هیچ کدام از آن کارها نیازی ندارد. اما نتیجه این دو راه، فاصله زیادی با هم دارند و اصلا قابل مقایسه نیستند.
وقتی شما برای دریافت ایمیل یا شماره تماس از کاربرانتان زمان میگذارید، به اطلاعات باکیفیتی دست پیدا میکنید که ارزش سرمایهگذاری و صرف زمان را دارند. چون کاربر با میل خودش آن اطلاعات را در اختیار شما قرار میدهد و به این ترتیب، احتمال اینکه واکنش مثبتی به تبلیغات شما نشان دهد بسیار افزایش پیدا میکند.
اما وقتی بانک ایمیل یا شماره تماس را خریداری میکنید، شاید از صد هزار ایمیل، یک مشتری هم به دست نیاورید. چون گذشته از اینکه هیچ شناختی روی آن کاربران ندارید – یعنی نه مشتری قبلی شما بودهاند و نه تاکنون وارد وبسایتتان شدهاند – با ارسال تبلیغات بدون اجازه گرفتن از آنها به چهره برند خود آسیب میزنید.
افزایش نرخ تبدیل
بازاریابی در روش پرمیشن مارکتینگ از نرخ تبدیل خوبی برخوردار است. چون برای کاربرانی محتوا میفرستید که شما، برندتان و زمینه کاریتان را میشناسند. به این ترتیب، احتمال اینکه کاربر روی لینک ایمیل یا اس ام اسی که برایش فرستادهاید کلیک کرده، آن را باز کند، وارد وبسایت شود و خریدی انجام دهد بسیار بیشتر است.
فرصت ارسال محتوای شخصیسازی شده
یکی از روشهای اثر گذاشتن در دیگران، صدا کردن آنها با نامشان است. در این صورت، فرد با شنیدن نام خود توجه عمیقتری به یک مکالمه میکند. در بازاریابی هم میتوان از این شیوه استفاده کرد.
وقتی کاربران اطلاعات خود را با رضایت در وبسایتتان قرار میدهند و از طرفی، شما از آنها اجازه ارسال پیامک و ایمیل را گرفتهاید میتوانید به هنگام ارسال پیام، نام آنها را در محتوایی که میفرستید درج کنید. با این کار ساده، احتمال تبدیل آن کاربر به مشتری، افزایش پیدا میکند.
چند نکته مهم در مورد پرمیشن مارکتینگ
لطفا زیادهروی نکنید
درست است که کاربر با میل خودش اطلاعات تماسش را در اختیارتان قرار داده است. اما شما هم باید خیلی هوشمندانه و در زمانهای به خصوصی از این دادهها استفاده کنید. اگر این دادهها را تیرهای یک کمان در نظر بگیرید، وقتی با عجله و بدون داشتن یک هدف، تیرهای خود را به جهتهای نامشخصی نشانه بروید، نه تنها چیزی به دست نمیآورید بلکه تمام تیرهایتان را هم از دست میدهید. نباید کاری کنید که کاربر از دادن اطلاعاتش به سایت شما پشیمان شود. حرفهای عمل کنید و تیر خود را به سمت هدفی واقعی و درست نشانه بروید.
محتوای درست را به دست کاربر درست برسانید
یکی از مواردی که در طول کار به آن رسیدم این بود که باید به هنگام ارسال تبلیغ، توجه بسیاری به نیاز مخاطب داشته باشم. تصور کنید شما صاحب یک فروشگاه اینترنتی هستید که پر از محصولات گوناگون است. کاربری که در سایت شما ثبت نام میکند یا حتی خریدی انجام میدهد، به همه محصولات نیاز یا علاقه ندارد.
یکی از کارهایی که میتوانید برای شناخت نیاز واقعی مخاطبتان انجام دهید این است که در پروفایل کاربر این سوال را از او بپرسید. سپس به هنگام ارسال ایمیل و اس ام اس، با توجه به این موضوع، دست کار شوید و تبلیغ محصولاتی را برای او بفرستید که میدانید آنها را میخواهد. این کار باعث افزایش نرخ تبدیل میشود.
نظر شما چیست؟
فکر میکنید چند درصد از کسب و کارهای ایرانی، پرمیشن مارکتینگ را به کار میبرند؟
با وجود مزایای پرمیشن مارکتینگ، فکر میکنید چر هنوز هم چیزهایی مانند بانک ایمیل یا شماره تماس، توسط برخی کسب و کارها مورد استفاده قرار میگیرد؟
این مطلب برای شما مفید بود؟
5/5(1
امتیاز )
آیا خواندن این مقاله چیزی به دانستههای شما اضافه کرد؟
دیجیتال مارکتینگ، راز بقای کسب و کارها در قرن ۲۱ است. کسب و کارهایی که به حضور در دنیای سنتی اصرار دارند، نه تنها رشد و بقای طولانی مدتشان را به چالش میکشند، بلکه زمینه فراموش شدن خود را هم فراهم میکنند. دنیای دیجیتال با امکانات فوقالعاده خود این فرصت را در اختیار کسب و کارها قرار میدهد تا خیلی سادهتر و با سرعت و کیفیت بیشتری به کسب درآمد بپردازند. برای چشیدن طعم پیروزی
در روزگاری که ما زندگی میکنیم، شبکههای اجتماعی به بخشی از ماجرای روزمرهمان تبدیل شدهاند. هر کدام از ما زمان زیادی در این شبکهها میگذرانیم و حتی با استفاده از آنها دریچههای تازهای برای کسب درآمد باز میکنیم. اما این تمام ماجرا نیست. چون کسب و کارهای دیگر به ویژه کسانی که در زمینه کاری شما فعالیت میکنند هم در این شبکههای اجتماعی حضور دارند. برای پیروزی در این مسابقه باید از چموخم این ماجرا
اگر کمی خوب نگاه کنیم، در زندگی هر کدام از ما حداقل یک فرد ویژه وجود دارد. او کسی است که مسیر اصلی زندگیمان را به ما نشان داده است و ما خواسته یا ناخواسته جا پای قدمهای او گذاشتهایم. میتوانیم غبار تاثیر این فرد را در تکتک تصمیمهایی که برای خودمان و زندگیمان میگیریم احساس کنیم. کمکم، آنقدر به او شبیه میشویم که با خود قبلیمان فرسنگها فاصله میگیریم. اگر این فرد، درست باشد،
در طول تاریخ بشر، از زمان دایناسورها گرفته تا انسانهای هوشمند، فقط گونههایی فرصت زندگی را از آن خود کردهاند که به جای مقاومت در برابر شرایط تازه، انرژی خود را صرف سازگاری و یافتن هر چه زودتر جایگاه خود در تقسیمبندی جدید کردهاند. در دنیای وب هم سایتهایی که خودشان را با اصول گوگل و الگوریتمهای آن سازگار میکنند، در میان بهترینها باقی میمانند. سئو، این ماجرا را شدنی میکند. در این قسمت از
در کارزار حضور در موتور جستجوی گوگل، دو راه برای مبارزه وجود دارد. راه اول که آن را «سئو» مینامند مسیری سنگلاخی است که باید با بیل و کُلنگ، عزمی راسخ و انگیزهای لبریز، آن را برای خود هموار کنید. اما وقتی این جاده هموار شود میتوانید با سرعت در آن پیش بروید. راه دوم «بازاریابی در موتور جستجو» نام دارد. مسیر آن کوتاه و از قبل هموار شده است. اما تا وقتی میتوانید در
چیزهای زنده در دنیای ما اثری از خودشان بر جای میگذارند. آنها با هر روشی که میتوانند حضور خود را در این دنیا فریاد میزنند. درختان با رشد کردن و قد کشیدن، پرندهها با آواز خواندن و پرواز کردن، انسانها با حرکت و صحبت کردن و وبسایتها با تولید محتوا و تبلیغ کردن اعلام حضور میکند. در واقع، اگر تبلیغات آنلاین وجود نداشت، بسیاری از محصولها، خدمات و حتی ایدههایی که اکنون میشناسیم برایمان غریبههایی
درونگرایی، مفهومی مهآلود است. آدمها، شرکتها و روشهایی که ویژگی درونگرایی را با خود به دوش میکشند همیشه بیشتر از جبهه مخالفشان، یعنی برونگراها پر از رمز و راز و پیچیدگی هستند. شاید چیزی شبیه به ضرب المثل: «از آن نترس که های و هو دارد، از آن بترس که سر به تو دارد» در مورد درونگرایی هم صادق باشد؛ البته نه به آن ترسناکی و نه به آن بدی. اتفاقا، سهم بزرگی از پیشرفت
گاهی در دنیای دیجیتال مارکتینگ با اصطلاحهایی روبهرو میشویم که با وجود شباهت زیاد، معنایی کاملا متفاوت از یکدیگر دارند. «بازاریابی محتوا» و «بازاریابی محتوایی» نمونههایی از همین شباهت در ظاهر و تفاوت در معنی به شمار میروند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به سراغ «کانتنت مارکتینگ» میرویم و علاوه بر تعریف دقیق هر کدام از این دو اصطلاح به توضیح ویژگیهای بازاریابی محتوایی میپردازیم. با ما همراه باشید. قرار است چه چیزهایی را با
انسانها از زمانهای دور با شیوههای مختلف برای یکدیگر پیام میفرستادند؛ گاهی با دود، گاهی با کبوترهای نامهبر و گاهی با نامههای کاغذی. این روزها هم مردم روشهای خودشان را برای ارسال پیام به دیگران دارند. گاهی با ایمیل، گاهی با پیامک و گاهی از طریق ارسال پیام در شبکههای اجتماعی. همه ما حداقل یک بار به دیگران ایمیل دادهایم و ایمیلهایی هم از دیگران دریافت کردهایم. بنابراین میتوان اینطور برداشت کرد که مفهوم بازاریابی
برخی از انسانها درونگرا و برخی دیگر برونگرا هستند. افراد درونگرا، کشوری در ابعاد وجودشان دارند و پادشاه سرزمین روحشان هستند. آنها از بودن با خودشان و نگه داشتن رازهای مگو در قلبشان احساس آرامش میکنند؛ عرض زندگی و عمق نگاهشان بسیار زیاد است. در نقطه مقابل، افراد برونگرا وجود دارند؛ خوشی آنها به خوشی دیگران گره خورده است. برونگراها، حرفی را در دلشان نگه نمیدارند به همین دلیل، حساب همه با آنها روشن است.
موثرترین روشهای تبلیغاتی و مارکتینگ، آنهایی هستند که بخش زیادی از حواس کاربران را به خود درگیر میکنند. در میان انواع روشهای مارکتینگ، ویدیو مارکتینگ پرچمدار این ویژگی به شمار میرود. چون ویدیو، محتوایی ترکیبی است که در آن از صدا و تصویر برای انتقال یک پیام یا مفهوم خاص استفاده میشود. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به سرآغاز ویدیو مارکتینگ میرویم، با آن بیشتر آشنا میشویم، انواع ویدیوها را مورد بررسی قرار میدهیم، نقطههای
زندگی مثل رودخانهای جاری در بُعد زمان است. ما انسانها، زمانی محدود را روی این رودخانه سپری میکنیم. گاهی در آن شنا میکنیم و با تقلای زیاد اما امیدوار به پیش میرویم و گاهی هم روی کَلَکی چوبی شناور هستیم. در هر صورت، به عنوان یک انسان، جاری بودن بخشی از سرنوشتمان است. اگر باهوش باشیم، از نیروی جاری در این رودخانه برای رسیدن به بهترین مقصدها استفاده میکنیم. اما اگر از هوشمان استفاده نکنیم،
هر روز که میگذرد، اپهای بیشتری با هدف باز کردن یک گره از کار کاربران ساخته میشوند. اما تعداد اپلیکیشنهایی که واقعا مورد استفاده قرار میگیرند کمتر از این حرفها است. شاید «اپ مارکتینگ» همان حلقه گمشدهای باشد که اپلیکیشنها را به کاربران وصل میکند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به سرآغاز اپلیکیشن مارکتینگ میرویم، این مفهوم را تعریف میکنیم، چند چرای قدرتمند برای آن مییابیم و با مهمترین روشهای بازاریابی در اپلیکیشن آشنا میشویم.
اگر سیتیاسکن را راهی برای کشف ماجراهای درون بدن به شمار بیاوریم، تحلیل دیجیتال هم راهی برای فهمیدن ماجراهای دنیای وب محسوب میشود. دنیای دیجیتال، سرشار از داده است. این دادهها در اثر رفتاری که کاربران در این فضا انجام میدهند به وجود میآید. در نتیجه، سردرآوردن از آنها مثل شاهکلیدی است که دربهای بسته زیادی را باز میکند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به موضوع «تحلیل دیجیتال» و چند و چون آن میپردازیم. با
انسانهای قرن ۲۱ در حجم بینهایت بزرگی از دادهها زندگی میکنند. برخی از آنها توانایی درک و تحلیل این دادهها را دارند و حتی مفهومی به نام «بازاریابی داده محور» را برای این کار در نظر گرفتهاند. در حالی که برخی دیگر آگاهی چندانی از میزان اهمیت این دادهها ندارند و به آسانی از کنارشان میگذرند. این ماجرا درست مانند آن است که یک رودخانه پر از طلا را به بهانه زیاد بودن سنگریزههای آن
یک دست صدا ندارد؛ خیلیها روی این ضربالمثل قدیمی حساب باز میکنند. افیلیت مارکتینگ، نمونهای واقعی از همین ضربالمثل در دنیای بازاریابی و فروش است؛ جایی که افراد مختلف در جریان یک همکاری شیرین و دو سر بُرد، چرخه فروش را زنده نگه میدارند. در این قسمت از دیجیتالینگ به سراغ «سیستم همکاری در فروش» میرویم و نکتههای پایهای آن را میآموزیم. با ما همراه باشید. وقت خواندن تمام مقاله را ندارید؟ میتوانید به نسخه
یکی از آرزوهای دیرینه بشر، طی کردن راه صد ساله، ظرف یک شب است. همه ما میخواهیم که خیلی سریعتر و آسانتر به چیزهایی که دوست داریم برسیم. اما گاهی راه آسانتر مثل یک سراب در دل کویر خشک و بیآب و علف فقط از دور زیبا است و از نزدیک، خیلی بیشتر از راههای دیگر، ما را دچار زحمت میکند. شاید پیمودن راههای طولانی به صبر و حوصله زیادی نیاز داشته باشد. ولی در
بازاریابی، دانشی پیچیده است که با به کار بستن روشهای گوناگون، میخواهد به یک نتیجه ساده برسد؛ فروش! اما این تمام ماجرا نیست. مشتری، محصول و فروش یک مثلث را تشکیل میدهند که ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. بازاریابی مانند یک داور یا واسطه، میخواهد از برآیند این سه عنصر یک تجارت سالم و پایدار را به وجود آورد. در این قسمت از دیجیتالینگ به سراغ «قیف بازاریابی» میرویم و نگاهی تازه به داستان بازاریابی
در دنیای بازاریابی سنتی و فروش، تبدیل رهگذر به مشتری، یکی از مهارتهای فروشندههای حرفهای به شمار میرود. فروشندگان مختلف با بررسی دقیق رفتار مشتریان خود به دنبال راههایی برای جلب رضایت او و افزایش حجم فروش میگردند. در دنیای وب هم چنین ماجرایی برقرار است. در این مقاله از دیجیتالینگ به موضوع «نرخ تبدیل» میپردازیم و راهکارهایی را برای بهبود آن ارائه میدهیم. با ما همراه باشید. وقت خواندن تمام مقاله را ندارید؟ میتوانید
بخشش، یک ویژگی زیبای انسانی است. ما با بخشیدن چیزهای خوبی که داریم، شادی و آرامش را در جهان پیرامونمان منتشر میکنیم. فرقی نمیکند که چه چیزی را به دیگران میبخشیم؛ مقداری پول، یک ایده، یک کتاب، بخشی از زمانمان، تفکرمان یا حتی احساسمان. چون هر چه را که ببخشیم، چندین و چند برابر میشود و به شکلی مستقیم دوباره به دنیایمان بازمیگردد. به اشتراک گذاری چیزهای خوب هم نوعی بخشش به شمار میرود. در
تمام انتخابها بین دو قدر مطلق «خوب» و «بد» نیستند. گاهی ما بر سر یک دو راهی بین خوب و خوبتر قرار میگیریم. وقتی این دو راهی در دنیای وب باشد، ابزارهای زیادی دست به دست هم میدهند تا کار انتخاب را برایمان راحتتر کنند. «A/B تست» یکی از همان روشهایی است که در دو راهیهای دیجیتالی به ما کمک میکند تا بین دو صفحه، دو روش یا حتی دو رنگ، بهترین گزینه را انتخاب
شاید شما هم شعار «کیفیت، راز ماندگاری است» را شنیده باشید. اگر سری به داستان کسب و کارهای قدیمی اما همچنان قدرتمند بزنیم میبینیم که سنگینی بخش بزرگی از پیروزی تجارتشان بر دوش مفهوم «کیفیت» – کیفیت در خدمات، کیفیت در محصولات، کیفیت در برخورد با نیروی سازمانی و مواردی از این دست – قرار گرفته است. در واقع، آنها پیوسته در حال اندازهگیری دقیق میزان عملکرد خودشان بودهاند تا بتوانند فاکتورهای مهم کسب و
هر سفر در دل خودش درسهایی ناب را به همراه دارد؛ چیزهایی که باعث میشوند بهتر و عریضتر زندگی کنیم. شاید به همین دلیل است که میگویند: «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی.» نکته جالب در مورد سفرها این است که هر بار طی کردن یک مسیر – حتی تکراری – باعث میشود که چشمانمان به جمال نکتههایی نابتر روشن شود. در دنیای وب نیز سفرها تاثیرهای خوب و سازندهشان را به دنبال دارند.
در بیشتر موارد وقتی محصولی برای فروش داریم یا هنگامی که میخواهیم خدمتی را به کاربران هدفمان ارائه دهیم قبل از هر کاری به سراغ تبلیغات پولی میرویم. البته تاثیر تبلیغات – اگر درست و به جا استفاده شوند – در رشد کسب و کارها و افزایش فروش بر کسی پوشیده نیست. اما در این میان، میتوان گریزی به راههای دیگری در تبلیغات که نیازی به هزینه کردن ندارند هم زد. چه بسا اگر این
ارتباط آنلاین، یکی از پررنگترین سوغاتیهای اینترنت برای مردم جهان است. با استفاده از این بستر، دری به سمت تمام انسانهای روی زمین باز شد و توانستند با آدمهایی که هیچوقت در طول عمرشان ندیدهاند بیواسطه صحبت کنند. در واقع اینترنت، کانالی برای انتقال افکار جهانی ایجاد کرد. در این میان، کسب و کارها هم توشه خود را از این میدان ارتباطی برداشت کردند. اما آیا در این کار موفق بودند؟ در این مقاله از
تاریخ بشر، سرشار از شیوههای گوناگون رتبهبندی است. گاهی این رتبهبندی و جداسازی عدهای از برخی دیگر یا چیزی از چیزهای دیگر آنقدر برای ما مهم میشود که اصل ماجرا، یعنی همان ارزش و اعتبار واقعی آدمها و اشیا را از یاد میبریم. شاید بتوان این موضوع را به حساب حس رقابت طلبی که در جان بسیاری از انسانها میجوشد گذاشت. سالها است که پای این میل درونی به رتبهبندی دیگران به دنیای وب هم
نوع نگاه ما به ماجراهای اطرافمان، سبک و عمق موفقیتمان را میسازد. این موضوع در دنیای دیجیتال هم مطرح است. مثلا وقتی به عنوان یک تولیدکننده محتوا به کلمههای کلیدی فقط به عنوان واژههایی که در نهایت باید چند بار در متن تکرار شوند نگاه میکنیم، یعنی به یک موضوع مهم، نگاهی سطحی داشتهایم. به دنبال همین نگاه سطحی، مقالههایی که برایشان زحمت بسیاری کشیدهایم، آنچنان که باید، دیده نمیشوند. اما چاره کار چیست؟ چگونه
ناپلئون هیل میگوید: «در هر مشکلی بذر منفعتی برابر یا بزرگتر از آن نهفته است.» یکی از مشکلاتی که درست جلوی چشم ما منفعت بزرگ خود را به نمایش گذاشت، حضور فیزیکی در سمینارها و همایشهایی بود که در شهرها یا حتی کشورهای دیگر برگزار میشدند. سختی این ماجرا، کارآفرینان جوان را به این فکر انداخت که سمینارهایی آنلاین برگزار کنند تا موانعی مثل هزینه، مشغلههای کاری، مسافت یا حتی زمان، نتوانند به عنوان یک
29
. مقدماتی
بازاریابی اجازهای چیست؟
زمان مطالعه: 7 دقیقه
از قدیم و ندیم میگفتند که قبل از ورود به هر مکانی باید از صاحب آن اجازه بگیریم. این اصول اخلاقی در دنیای فیزیکی طرفدار دارد. چون تاثیر مثبت و منفی آن به روشنی قابل دیدن است. اما در دنیای وب چه؟ آیا ما بعنوان دیجیتال مارکتر و یا صاحب کسب و کار در فضای دیجیتال هم قبل از ورود به حریم خصوصی کاربران از آنها اجازه میگیریم؟ آیا این اجازه گرفتن، تاثیر مثبتی روی
در زندگی هر کدام از ما تلنگرهایی کوچک وجود دارند که ما را به یاد چیزی میاندازند. گاهی این تلنگر ساعتمان است که ما را در زمان مشخصی بیدار میکند تا مبادا خواب بمانیم، حتی گاهی این تلنگر در واژههای یک نویسنده پنهان میشود و ما را از خوابی چندین ساله بیدار میکند. در دنیای وب هم تلنگرهایی وجود دارند که کاربران را به یاد یک وبسایت یا اقدامی نیمهکاره میاندازند. در این قسمت از
به موقع اقدام کردن، یک توانایی قابل ستایش است. کسی که بتواند در لحظه درست به شکلی درست از خودش واکنش نشان دهد، نه تنها از افتادن اتفاقهای بد جلوگیری میکند، بلکه میتواند بازی را به نفع خودش تمام کند. اقدام کردن در دنیای وب نیز ویژگیهای مشابهی با دنیای فیزیکی دارد؛ با این تفاوت که اقدامهای دنیای وب به ترکیبی از ذهن و سرانگشتان کاربران نیاز دارند. شما در جایگاه یک کاربر و یک
جمعآوری اطلاعات، یکی از بخشهای اصلی هر تجارتی را به خود اختصاص میدهد. گاهی باید این اطلاعات را قبل از آغاز کردن کسب و کار یا راهاندازی سایت بهدست آورد و گاهی باید در طول مسیر، بانکی از اطلاعات مشتریان را تهیه کرد و بخش بزرگی از بازاریابی را بر مبنای آن اطلاعات پیش برد. در این بخش از دیجیتالینگ به موضوع «سرنخ بازاریابی» میپردازیم و از چموخم آن سردرمیآوریم. تا انتهای این ماجرا، با
لیدها، پلهایی بین شما و کاربرانتان هستند که به شما امکان برقراری ارتباط و آشنایی بیشتر با کاربر را میدهند. هر چقدر که این لیدها بیشتر و با کیفیتتر باشند، احتمال تبدیل کردن کاربران به مشتریهای وفادار سایت افزایش پیدا میکند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» روشهای «دریافت لید» از کاربران را مورد بررسی قرار میدهیم. وقت برای مطالعهی مقاله ندارید؟ راهحل گوش دادن به پادکست زیر است: قرار است چه چیزهایی را با هم
در این دنیای شلوغ، مختصر و مفید بودن یک نقطه قوت به شمار میرود. کاربران دوست دارند که لُپ کلام نویسندگان را در قالب یک یا چند جمله کوتاه بخوانند. شاید به همین دلیل است که سخنان بزرگان، طرفداران زیادی دارند. ماجرای کوتاه و مفید بودن حتی به لینکها هم کشیده شده است. در واقع، لینکهایی که کوتاه و مشخص باشند، طرفداران بیشتری نسبت به لینک های طولانی دارند و احتمال اینکه راحت تر بخاطر
گپ و گفت کاربران در مورد این مقاله
اولین نفری باشید که نظر یا سوالش را با ما در میان میگذارد
آخرین دیدگاه ها
دیدگاه شما
لطفا دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سوالی ذهنتان را درگیر کرده است؟ در سایت ثبت نام کنید یا مجدد وارد شوید.
هر زمان که پاسخی برایتان ارسال شود از طریق پیامک شما را خبر خواهیم کرد.
گپ و گفت کاربران در مورد این مقاله
اولین نفری باشید که نظر یا سوالش را با ما در میان میگذارد
آخرین دیدگاه ها
هر زمان که پاسخی برایتان ارسال شود از طریق پیامک شما را خبر خواهیم کرد.