تولید محتوا ماجرایی است که بازیگران زیادی در آن رفت و آمد میکنند. در گذشته، یعنی وقتی که گوگل تازه داشت راه رفتن را یاد میگرفت، سیاهی لشکران زیادی بدون آنکه استعدادی داشته باشند، جای نقشهای اصلی را پُر کرده بودند. آنها نه میخواستند رشد کنند و به بازیگرانی حرفهای تبدیل شوند و نه اهمیتی به فیلمنامه و تماشاچیان میدادند.
گوگل کمکم رشد کرد، قوی شد و توانست با الگوریتمهای متفاوتی که منتشر میکرد، این بازیگرنماها را از صحنه خارج کند. اکنون، مثلث موفقیت یک محتوا، ترکیبی از بازیگران حرفهای، فیلمنامهای قوی و احترام به نظرات تماشاچیان است. در این قسمت از دیجیتالینگ، داستان سیاهی لشکران گذشته و بازیگران حرفهای کنونی یعنی «کلمههای کلیدی» را با هم میخوانیم و از حال و روز این روزهایشان با خبر میشویم. با ما همراه باشید.
وقت خواندن تمام مقاله را ندارید؟ میتوانید از این قسمت به نسخه صوتی آن گوش دهید.
قرار است چه چیزهایی را با هم یاد بگیریم؟
با مفهوم کلیدواژه آشنا میشویم.
اهداف متفاوت کلمههای کلیدی را با هم مقایسه میکنیم.
از سرنوشت و اعتبار کنونی کلیدواژههای متا باخبر میشویم.
نمونهای واقعی از مفهومی شدن نگاه گوگل به محتواها را با هم میبینیم.
با چند اشتباه رایج به هنگام تولید محتوا آشنا میشویم.
منظور از کلمه کلیدی چیست؟
به هر عبارتی که در گوگل جستجو میشود، «کلیدواژه» (Keyword) میگویند. بسته به زمینه فعالیت شما، چند کلمه مشخص برایتان وجود دارد که اگر خوب کار کنید میتوانید با آن کلیدواژهها به صفحه اول گوگل برسید. به این ترتیب، کاربران، کلمه کلیدی را در گوگل سرچ کرده، وارد سایت شما میشوند، ثبت نام و خرید میکنند یا مطالبتان را میخوانند.
هر کلمه کلیدی هدفی منحصر به فرد دارد، این نکته را فراموش نکنید
اجازه بدهید این موضوع را با یک مثال، روشنتر کنم. تصور کنید شما صاحب یک فروشگاه آنلاین هستید و محصولات آیفون را عرضه میکنید. وقتی به دنبال کلیدواژههای مرتبط با خودتان میگردید، متوجه میشوید که «آیفون ۱۰» سرچ بالایی دارد. شاید با خودتان فکر کنید: «من باید کاری کنم هر کاربر ایرانی که آیفون ۱۰ را سرچ کرد با صفحه خرید این گوشی در فروشگاه آنلاین من روبهرو شود.» باید بگویم که این راه درستی نیست.
چون کاربری که این کلیدواژه را سرچ میکند، بیشتر به دنبال اطلاعاتی درباره آیفون ۱۰ میگردد نه اینکه بخواهد همان لحظه آن را بخرد. مثلا میخواهد ببیند که شکلی است؟ چه مشخصات و امکاناتی دارد؟ احتمالا در میان تحقیقاتش هم وارد لینکهای فروشگاه دیجی کالا میشود و علاوه بر همه این مشخصات، نظرات کاربران را هم درباره این محصول مطالعه میکند. پس فقط تمرکز کردن روی این کلمه کلیدی کار عاقلانهای نیست.
بیاید یک مورد ساده را با هم امتحان کنیم. در مرورگر گوگل بزنید: «خرید آیفون ۱۰» صبر کنید، روی دکمه جستجو کلیک نکنید. حالا به پیشنهادهای سرچ گوگل که زیر جستجوی شما لیست میشوند نگاه کنید. احتمالا شما هم با مواردی مثل: «خرید آیفون ۱۰ با ارز دولتی، خرید اینترنتی آیفون ۱۰، خرید آیفون ۱۰ از دیجی کالا و …» روبهرو میشوید.
از این ماجرا نتیجه میگیریم که وقتی کسی عبارت «خرید اینترنتی آیفون ۱۰» را جستجو میکند، به احتمال خیلی زیاد، واقعا میخواهد آن محصول را بخرد. پس بهتر است ما استراتژی خود را روی بالا آمدن با این عبارت پایهگذاری کنیم. اگر همین مثال را در مورد کلمه کلیدی «خانه» انجام دهیم، اولین چیزی که به ما نمایش میدهد، تصویر چند خانه است.
اما اگر بزنیم «خرید خانه در تهران» گزینههای مرتبطتری به ما نمایش داده میشود. یعنی مواردی که واقعا به خرید خانه ربط دارند نه یکسری توضیحات در مورد اینکه خانه چیست و چرا خانه داشتن مهم است.
داستان گوگل و سرنوشت کلیدواژههای متا
زمانی استفاده از «کلیدواژههای متا» (Meta Keywords) تنها راه برای ورود به صفحه اول گوگل بود. ولی رفتهرفته و با آغاز سوءاستفادههای برخی افراد از این متا کیوردها، گوگل دست به کار شد و آنها را کنار گذاشت. البته به نظر من، اشکالی ندارد اگر چند کلیدواژه به صفحه خودمان اضافه کنیم. اما اینکه برایشان حسابی جداگانه باز کنیم، کار درستی نیست.
چون گوگل الگوریتمهای جدیدی را به کار گرفته است تا بتواند از سایتهای خوب حمایت کرده و سایتهای سودجو را تنبیه کند. مثلا الگوریتم «مرغ مگسخوار» یکی از همین موارد است که گوگل با استفاده از آن از بند کلمههای کلیدی رها شده و به طور مستقیم مفهوم محتوای شما را متوجه میشود.
این بدان معنا است که اگر میخواهیم با یک کلمه کلیدی خاص وارد صفحه اول گوگل شویم، نباید آن را بارها و بارها و در قالب جملههای بیمعنا به کار ببریم. بلکه باید با رعایت چگالی کلمههای کلیدی، چند بار و در حد معقول به آن اشاره کنیم. مثلا اگر مقاله شما ۱۰۰۰ کلمه است، سه یا چهار بار اشاره به کلیدواژهها کافی است.
گوگل دیگر یک نوجوان نابلد نیست، این را بپذیرید
شاید در ابتدا برخی کاربران میتوانستند سر گوگل را کلاه بگذارند و هر محتوای بیمعنی را به خورد کاربران بدهند. اما گوگل هم پا به پای کاربرانشان رشد کرد، یاد گرفت و باهوشتر شد. دیگر نمیتوان به این راحتیها گوگل را دور زد و با رگبار کلمههای کلیدی یا خرید بک لینکهای بیکیفیت، به زور وارد صفحه اول نتایج شد.
مدتی قبل به وبسایتی برخوردم که در زمینه گاوصندوق فعالیت میکرد. این سایت، یک نمونه از تغییرات اساسی گوگل و توجه او به مفهوم کلیدواژهها به شمار میرود. چون با وجود اینکه در صفحه اول گوگل بود، اما با هیچ یک از کلمههای کلیدی «گاو صندوق» «خرید گاوصندوق» یا «خرید اینترنتی گاوصندوق» هم بالا نیامده بود. حتی رتبه الکسا هم نداشت اما در صفحه اول نتایج بود. دیدن چنین وبسایتهایی اثبات میکند که اولین اولویت برای گوگل، کاربر و راحتی او است.
بهترین کار این است که شما هم به سراغ مفهوم بروید و مطالبی واقعی و کاربردی را در سایتتان بنویسید. در کنار این ماجرا، با تحقیق کلمههای کلیدی مرتبط با کسب و کارتان میتوانید به عبارتهای مهم در زمینه کاریتان دست پیدا کنید و راجع به آنها هم محتوا منتشر کنید.
مطمئن باشید گوگل، همه اینها را کنار هم میگذارد و پازل مفهوم محتوای شما را به راحتی حل میکند. اگر طبق اصول، پیش رفته و چند فاکتور دیگر را هم در نظر گرفته باشید، بدون زحمت اضافه وارد صفحه اول گوگل خواهید شد.
با چند اشتباه رایج به هنگام تولید محتوا آشنا شوید
بسنده کردن به چند کلمه کلیدی در محتوا و تکرار آنها در طول متن
تولید محتوای مصنوعی و حتی اشتباه که از نظر مخاطب، کاربردی نیست و بود و نبودش تفاوتی ندارد.
نوشتن محتوای طولانی بیکیفیت که هیچ جذابیتی برای کاربر ندارد؛ آن هم به بهانه اینکه گوگل به حجم کار اهمیت زیادی میدهد. توجه داشته باشید که حتی اگر گوگل در متنهای طولانی دچار خطا شود، با بررسی رفتارهای کاربران و عدم توجهشان به متن، میفهمد که محتوا مفید و جذاب نبوده است.
زاویه نگاهتان را تغییر دهید تا منظره متفاوتی را تماشا کنید
شاید یکی از بهترین و سادهترین کارهایی که بتوانید برای درک بهتر این موضوع و بیشتر یاد گرفتن در این زمینه انجام دهید، سرچ کردن در زمینههای مختلف و نگاه کردن از زاویه چشم یک کاربر باشد.
البته در دنیای وب، شما نیز یک کاربر هستید. اما گاهی بهتر است خودتان هم این موضوع را در نظر بگیرید تا نگاهی متفاوت به لینکها، مطالب و اصول استفاده شده در سایتهای مختلف بیندازید. مثلا میتوانید ببینید کسانی که در صفحه اول گوگل هستند چه فاکتورهایی را رعایت کردهاند و چه جذابیتهایی در وبسایتشان وجود دارد.
نظر شما چیست؟
به هنگام تولید محتوا – به ویژه متنی – به چه نکاتی توجه میکنید؟
چقدر برای نوشتن یک مقاله زمان میگذارید؟
به عنوان یک کاربر از خواندن چه مقالههایی لذت بردهاید؟
آیا تاکنون سعی کردهاید ویژگیها و روشهای استفاده شده در آن مقاله را استخراج کرده و از آن در سایت خودتان بهره بگیرید؟
این مطلب برای شما مفید بود؟
3/5(2
امتیاز )
آیا خواندن این مقاله چیزی به دانستههای شما اضافه کرد؟
در طول تاریخ بشر، از زمان دایناسورها گرفته تا انسانهای هوشمند، فقط گونههایی فرصت زندگی را از آن خود کردهاند که به جای مقاومت در برابر شرایط تازه، انرژی خود را صرف سازگاری و یافتن هر چه زودتر جایگاه خود در تقسیمبندی جدید کردهاند. در دنیای وب هم سایتهایی که خودشان را با اصول گوگل و الگوریتمهای آن سازگار میکنند، در میان بهترینها باقی میمانند. سئو، این ماجرا را شدنی میکند. در این قسمت از
همه کسانی که در فضای دیجیتال دست به قلم میشوند دوست دارند که محتوایشان توسط کاربران خوانده شود. محتوایی که دیده نمیشود، انرژی، انگیزه، زمان و حتی هزینه تولید کننده آن را به هدر میدهد. یکی از راههایی که میتوان با کمک آن به دیده شدن محتواها کمک کرد، بهینه کردن آن برای موتورهای جستجو است. در این صورت میتوانیم امیدوار باشیم که محتوای ما در صفحه نتایج جستجوی گوگل مینشیند و در معرض دید
راههای گوناگونی برای رسیدن به هدف وجود دارند. برخی از آنها اصولی و درست هستند و برخی دیگر اصول را زیر پا میگذارند تا با سرعت بیشتری به هدف برسند. در دنیای سئو هم تولیدکنندگان محتوا از راههای مختلفی برای جذب مخاطب موردشان استفاده میکنند. برخی دنباله روی سئو کلاه سفید هستند و میخواهند از راه درست به هدفشان برسند و برخی دیگر میخواهند با استفاده از روشهای دیگر، خیلی زودتر با اهدافشان ملاقات کنند.
دانستن، توانایی است. وقتی بدانیم کجا میرویم، مقصد را خواهیم یافت؛ وقتی بدانیم به دنبال چه کسی هستیم، او را پیدا خواهیم کرد. فضای وب، سرشار از کاربر است؛ کسانی که گاهی ذرهای به هم شباهت ندارند. پس برای اینکه بتوان در این بستر به موفقیت رسید، چارهای جز شناخت مخاطب هدفمان نداریم. چون وقتی او را بشناسیم، میتوانیم با توجه به علاقه و نیازهایش محتوا، محصول یا خدماتمان را بهینهسازی کنیم. در این مقاله
5
. مقدماتی
کلمه کلیدی و مفهوم کلیدی چیست؟
زمان مطالعه: 8 دقیقه
تولید محتوا ماجرایی است که بازیگران زیادی در آن رفت و آمد میکنند. در گذشته، یعنی وقتی که گوگل تازه داشت راه رفتن را یاد میگرفت، سیاهی لشکران زیادی بدون آنکه استعدادی داشته باشند، جای نقشهای اصلی را پُر کرده بودند. آنها نه میخواستند رشد کنند و به بازیگرانی حرفهای تبدیل شوند و نه اهمیتی به فیلمنامه و تماشاچیان میدادند. گوگل کمکم رشد کرد، قوی شد و توانست با الگوریتمهای متفاوتی که منتشر میکرد، این
دنیایی که در آن زندگی میکنیم، روز به روز به سمت تخصصیتر شدن پیش میرود. در این قرن پر از هیاهو، افرادی به موفقیتهای بزرگ میرسند که مسیر حرکت خود را از کل به جز تغییر دهند. شاید در سرزمین جزئیات، افراد کمتری زندگی کنند اما آنها مشتری واقعی محصولات یا خدماتی هستند که آن فرد متخصص ارائه میدهد. در دنیای دیجیتال هم کلمههای کلیدی دم دراز، نماینده ورود به دنیای موضوعهای تخصصیتر هستند. در
چگالیهای زیادی در دنیای فیزیک وجود دارند. مثل چگالی هوا، چگالی آب و حتی چگالی فولاد. اما معنای چگالی در تمام آنها مشترک است؛ یعنی نسبت جرم به حجم یک چیز. در دنیای وب نیز چگالی مهمی وجود دارد که میتواند در دیده شدن یا نشدن یک محتوا تاثیر بسیاری بگذارد. این چگالی که با نام «چگالی کلمه کلیدی» شناخته میشود، اندکی با چگالیهای آشنا در دنیای فیزیک تفاوت دارد. در این قسمت از «دیجیتالینگ»
تکرار، مادر مهارتها است. اما حتی اگر در این مفهوم هم زیادهروی کنیم، چیزی به جز خستگی و دلزدگی عایدمان نمیشود. این ماجرا در دنیای دیجیتال هم وجود دارد. آن هم به زمانی برمیگردد که روی کلیدواژه قفل میشویم و به بهانههای کوچک و بزرگ، آن را به خورد مخاطب میدهیم. کیورد استافینگ یا تکرار بیدلیل کلیدواژهها، کاری است که ارزش و جذابیت محتوایمان را نشانه رفته است و آن را با خود پایین میکشد.
در دنیای وب، واژهها از قدرت بسیاری برخوردار هستند. کاربران پرسشهای خود را در قالب یک یا چند واژه خلاصه میکنند و موتورهای جستجو نیز بر همان اساس، محتواهای سطح وب را کاوش کرده و بهترین و مرتبطترین وبسایت را در اختیار کاربران قرار میدهند. پس، قبل از هر چیز، باید ریشه ماجرای موفقیت در دنیای وب را در لابهلای واژهها پیدا کرد. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به سراغ «تحقیق کلمات کلیدی» میرویم و
نوشتن، برای عدهای یک علاقه و برای برخی دیگر یک کار است. اما هر دو گروه باید در قدم اول، موضوعی برای نوشتن داشته باشند. در واقع، انتخاب موضوع برای تولید محتوا، چالش مشترکی است که به دغدغه اصلی بسیاری از افراد تبدیل شده است. هر چقدر که موضوعها خاصتر، جنجالیتر، جذابتر و کاربردیتر باشند، شانس بیشتری برای ورود به صفحه اول گوگل پیدا میکنند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» راهکارهایی را برای انتخاب آسانتر
گپ و گفت کاربران در مورد این مقاله
اولین نفری باشید که نظر یا سوالش را با ما در میان میگذارد
آخرین دیدگاه ها
دیدگاه شما
لطفا دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سوالی ذهنتان را درگیر کرده است؟ در سایت ثبت نام کنید
هر زمان که پاسخی برایتان ارسال شود از طریق پیامک شما را خبر خواهیم کرد.
گپ و گفت کاربران در مورد این مقاله
اولین نفری باشید که نظر یا سوالش را با ما در میان میگذارد
آخرین دیدگاه ها
هر زمان که پاسخی برایتان ارسال شود از طریق پیامک شما را خبر خواهیم کرد.