بخشش، یک ویژگی زیبای انسانی است. ما با بخشیدن چیزهای خوبی که داریم، شادی و آرامش را در جهان پیرامونمان منتشر میکنیم. فرقی نمیکند که چه چیزی را به دیگران میبخشیم؛ مقداری پول، یک ایده، یک کتاب، بخشی از زمانمان، تفکرمان یا حتی احساسمان. چون هر چه را که ببخشیم، چندین و چند برابر میشود و به شکلی مستقیم دوباره به دنیایمان بازمیگردد.
به اشتراک گذاری چیزهای خوب هم نوعی بخشش به شمار میرود. در واقع، ما با این کار در زنجیرهای پیوسته از افراد آشنا و غریبهای قرار میگیریم که با ما همصدا و همسو هستند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به موضوع «بازاریابی ویروسی» و ماجرای منتشر شدن ویروسی برخی از محتواها در سطح وب میپردازیم. با ما همراه باشید.
وقت خواندن تمام مقاله را ندارید؟ میتوانید از این قسمت به نسخه صوتی آن گوش دهید.
بازاریابی ویروسی (Viral marketing) چیست؟
در بازاریابی ویروسی، محتوای ما به شکل ویروسی بین مردم منتقل میشود. نمونه آن در دنیای واقعی، همین شیوع ویروس کرونا در جهان است. همانطور که میدانید، این ویروس در یکی از شهرهای چین مشاهده شد، از یک شخص به شخص دیگر انتقال پیدا کرد و الان کل دنیا را با خود درگیر کرده است.
در بازاریابی ویروسی هم دقیقا همین اتفاق میافتد؛ یعنی محتوای ما از یک مخاطب به مخاطب دیگر دست به دست میشود و در یک بازه زمانی کوتاه، افراد زیادی از یک جمعیت خاص را به سمت خود جذب میکند. در مورد ویروسهای بیماریزا، ما ویروس را از کسی میگیریم که قبلا به آن مبتلا شده است.
بنابراین، عمدی در این قضیه دیده نمیشود. یعنی ما از قصد نمیخواهیم ویروس را دریافت کنیم. اما در بازاریابی ویروسی، به دلیلهای مختلفی مثل، اهمیت موضوع، جذابیت، درونمایه طنز یا درگیر شدن احساسمان با آن محتوا، دوست داریم که اطرافیان و دوستانمان هم آن را ببینند و بشنوند.
چه موضوعهایی شامل بازاریابی ویروسی نمیشوند؟
تا اینجای کار ما در حال توضیح «چیستی» وایرال مارکتینگ بودیم. اما در این بخش میخواهیم حساب «Viral marketing» را از بقیه چیزها سوا کنیم و بگوییم چه چیزهایی به اشتباه در شمار بازاریابی ویروسی قرار گرفتهاند. گاهی پیش میآید که ما ترویج محتوا را با بازاریابی ویروسی اشتباه میگیریم.
در واقع، وقتی ما بعد از تولید محتوایی که جنبه تبلیغاتی دارد و میخواهد ارزشی را خلق کند، به سراغ ترویج آن میرویم و با کمک روشهای گوناگون، تلاش میکنیم که محتوایمان به دست مخاطبان هدفمان برسد، کمپین بازاریابی ویروسی را انجام ندادهایم. چون خود ما در ترویج آن دست داشتهایم. اگر دوباره به مثال ویروس برگردیم میبینیم که ویروسها بدون اجازه یا نظارت ما از یک فرد به فرد دیگر منتقل میشوند.
در بازاریابی ویروسی هم خودمان در انتشار محتوا از یک کاربر به کاربر دیگر نقشی نداریم. البته شاید در این میان شیطنتهایی بکنیم و خودمان آن را بیشتر ترویج کنیم. اما در کل، ماهیت بازاریابی ویروسی این است که کاربران به صورت رایگان و خودجوش این کار را انجام میدهند. پس وقتی خودمان برای ترویج محتوایمان هزینه میکنیم، دیگر اسم آن کار، کمپین بازاریابی ویروسی نیست. در حقیقت، موفقیت کمپینهای بازاریابی ویروسی به خود محتوا برمیگردد نه به پول یا هر چیز دیگری.
بازاریابی ویروسی چه مزیتهایی دارد؟
شاید بتوان بزرگترین مزیت «Viral marketing» را رایگان بودن آن در نظر گرفت. در واقع، ما برای تبلیغات این کمپین، میتوانیم هزینه خاصی را نپردازیم. این کمپین، خودبهخود و به صورت ویروسی بین کاربران منتقل میشود.
در کنار این ماجرا، همراه با وایرال شدن محتوا، برند ما و محصول یا سرویسی که در آن محتوا به آن اشاره کردهایم هم بیشتر دیده میشود و فروشش افزایش پیدا خواهد کرد. این اتفاق در بسیاری از کمپینهای بازاریابی ویروسی – چه کسب و کارهای کوچک و چه کسب و کارهای بزرگ – میافتد و فروش هنگفتی را به دنبال میآورد.
«Viral marketing» چه ویژگیهایی دارد؟
به خلاقیت گره خورده است
به نظر من، مهمترین ویژگی وایرال مارکتینگ این است که هیچ قاعده و قانون خاصی ندارد. دلیل آن هم این است که خلاقیت به کار رفته در آن محتوا و کمپین تبلیغاتی، بزرگترین ویژگی آن به شمار میرود. بنابراین، نمیتوان به صورت گامبهگام روش انجام بازاریابی ویروسی را توضیح داد. گاهی ممکن است چندین ایده جالب داشته باشیم اما با وجود تلاش زیادمان آن کمپین بازاریابی ویروسی با شکست مواجه شود و محتوایمان وایرال نگردد.
جذابیت زیادی دارد
محتواهایی که ویروسی میشوند از نظر بیشتر مردم جامعه، جذاب هستند. به همین دلیل است که به صورت رایگان منتشر میشوند. در واقع، پیام پنهان در پشت وایرال شدن یک محتوا این است: «برای من جالبه، دوست دارم تو هم اینو ببینی»
در بستر وب منتشر میشود
معمولا وایرال مارکتینگ در فضای وب رخ میدهد. به همین دلیل است به صورت ویروسی منتشر میشود.
احساسات کاربران را شعلهور میکند
اگر بخواهیم از بُعد روانشناسی به ماجرای بازاریابی ویروسی نگاه کنیم، میبینیم که بیشترین تاثیر این کار روی احساس مخاطب است. مثلا شاید یک ویدیوی طنز که شما را شاد میکند یا یک ویدیوی غمگین که تاسفتان را برمیانگیزد به شکلی ویروسی در میان دیگران دست به دست بگردد. در واقع، اگر بخواهم در یک جمله بازاریابی ویروسی را تعریف کنم میگویم: «بازاریابی ویروسی فرایندی است که در بستر وب با استفاده از خلاقیت، احساسات شما را درگیر میکند.»
پاسخ به چند پرسش مهم پیرامون بازاریابی ویروسی
چه فرمتهایی به شکل ویروسی منتشر میشوند؟
برخی از کاربران در مورد فرمت محتواهایی که وایرال میشوند، کنجکاو هستند. در پاسخ باید بگویم که این موضوع هم هیچ چهارچوب و قانونی ندارد. گاهی یک فایل صوتی، پستی در توییتر، یک اینفوگرافیک و هر چیزی که از ترکیب جذابیت و خلاقیت تشکیل شده باشد میتواند وایرال شود. اما با این وجود، بررسی نمونههای موفق نشان میدهد که فرمتهای ویدیویی اقبال بیشتری در انتشار ویروسی دارند.
وایرال مارکتینگ برای چه کسب و کارهایی مفید است؟
به نظر من، بازاریابی ویروسی برای تمام کسب و کارها مفید است. اما غلظت این سودمندی برای کسب و کارهای کوچک و متوسط بیشتر است. چون معمولا این کسب و کارها، بودجه محدودی برای تبلیغات دارند. بنابراین اگر بتوانند محتوای خود را به شکل ویروسی منتشر کنند، رشد قابل توجهی را تجربه خواهند کرد و برندشان بر سر زبانها میافتد.
چگونه میتوانیم یک کمپین بازاریابی ویروسی موفق را راهاندازی کنیم؟
در حقیقت، من برای تهیه این مقاله، خیلی دستدست کردم. چون خودم را در این زمینه متخصص نمیدانم. اما میتوانم از تجربه خودم برایتان بگویم و نکتههایی که به نظرم مهم هستند را با شما به اشتراک بگذارم. در ادامه به چند مورد از این نکتهها اشاره میکنم.
برای کمپین خود یک هدف مشخص در نظر بگیرید
باید قبل از راهاندازی کمپین وایرال مارکتینگ، هدف خود را از ایجاد کمپین روشن کنید. من در همین قسمت، اشتباه کردم و بدون اینکه یک هدف واقعی داشته باشم، کمپینی را اجرا کردم. در واقع، آن زمان فقط میخواستم محتوایی که آماده کردهام دیده شود. به نظرم چنین چیزی یک هدف قابل اندازهگیری نیست.
مخاطب خودتان را بشناسید
قبل از آنکه از کاربران انتظار داشته باشیم که محتوای ما را به شکل ویروسی منتشر کنند ابتدا باید با خود کاربران یعنی «مخاطبان هدفمان» آشنا شویم. اگر شناخت خوبی روی مخاطبان خودمان داشته باشیم میتوانیم به شکل تاثیرگذاری با استفاده از محتوا روی احساسات آنها تاثیر بگذاریم.
محتوای جذابی داشته باشید
الباقی ماجرا به جذابیت محتوایمان و هموار کردن مسیر انتشار آن بستگی پیدا میکند. اجازه بدهید در این زمینه، تجربه خودم را با شما در میان بگذارم.
ماجرا به ۴ سال قبل برمیگردد. ما در زمینه حیوانات خانگی در حال تولید محتواهای مختلفی بودیم. یک روز تصمیم گرفتیم محتوایی را با عنوان «رقص حیوانات» تهیه کنیم و ببینیم که کاربران نسبت به آن چه واکنشی نشان میدهند. ما ویدیوهای حیواناتی را که به شکلی در حال رقصیدن بودن جمعآوری کردیم و روی آن موسیقیهای نوستالژیک ایرانی را قرار دادیم.
آن زمان، ویدیوهای معمولی ما تقریبا ۱۰۰۰ بازدید داشتند. اما این ویدیو در کانال خودمان بالای ۱۵۰ هزار بار بازدید شد. کمی بعد متوجه شدیم که این ویدیو در کانالهای تلگرامی بزرگ و حتی اینستاگرام هم در حال وایرال شدن است. طبق بررسیهایی که انجام دادیم متوجه شدیم که این ویدیو فقط در بستر تلگرام بیش از یک میلیون بار بازدید شده است.
اگر بخواهم دلیلهای که باعث ویروسی شدن ویدیوی ما شد را موشکافی کنم میگویم:
ساخت یک محتوای بومیسازی شده
شاید یکی از مهمترین دلیلهای ویروسی شدن این ویدیو، موسیقی ایرانی نوستالژیکی بود که روی آن گذاشتیم. یعنی محتوای جذاب و خندهدار ما برای کاربران ایرانی بومیسازی شده بود.
هدف قرار دادن احساسات مخاطب و بیدار کردن یک نیاز درونی خفته در وجود آنها
میتوان این نیاز درونی به گرفتن تایید از دیگران را به عنوان یکی از دلایل تمایل کاربران برای به اشتراک گذاری دیدهها و شنیدههایشان در نظر گرفت. وقتی کاربر، محتوای جذاب را برای دوستان یا آشناهایش میفرستد تقریبا مطمئن است که آنها هم از این محتوا خوششان میآید و فکر یا سلیقه او را تایید میکنند.
استفاده نکردن از تبلیغات
ما در این ویدیو هیچ تبلیغاتی نداشتیم و فقط لوگوی برندمان در یک گوشه از ویدیو بود. در واقع، یکی از اشتباههایی که در کمپینهای بازاریابی ویروسی انجام میشود این است که کسب و کارها خودشان را خیلی زیاد تبلیغ میکنند. یعنی آنها دقیقا همان کاری را میکنند که از ویروسی شدن محتوایشان جلوگیری میکند.
بعد از اینکه محتوای ما به این شدت وایرال شد، میزان سرچ برندمان افزایش پیدا کرد و رسانهمان مورد توجه مخاطبان بیشتری قرار گرفت. متاسفانه ما نمیتوانیم میزان دقیق دیده شدن برندمان را اندازهگیری کنیم و میتوانم بگویم این مورد یکی از بزرگترین مشکلات این ماجرا بود. اشتباه دیگرمان هم این بود که در انتهای ویدیو خودمان و کسب و کارمان را معرفی نکردیم. اگر این تغییرات را در ویدیوی خود انجام داده بودیم بدون شک نتیجههای بهتری میگرفتیم.
مثالهای بازاریابی ویروسی در ایران
در این بخش به دو نمونه ایرانی از وایرال مارکتینگ اشاره میکنم. امیدوارم بتوانید از ایدههای این بخش، برداشت خیلی خوبی داشته باشید.
توییتر صدای ضبط شده در شرکت تپسی
مدتی قبل در توییتر شرکت تپسی، یک فایل صوتی منتشر شد که بسیار دیده شد. ماجرا از این قرار بود که یکی از رانندههای تپسی، یک مسافر را به بیمارستان میرساند. بعد از اینکه به مقصد میرسد و مسافرش پیاده میشود، میفهمد که او پرستار بخش بیماران کرونایی است.
راننده همان لحظه با بخش پشتیبانی تپسی تماس میگیرد و میگوید که من همین الان مسافری را در بیمارستان پیاده کردم و میخواهم همین الان پولش را برگردانم. چون من از پرستارهای که در بخش کرونا کار میکنند هیچ پولی نمیگیرم.
بخش پشتیبانی هم با راننده بسیار خوب برخورد کرده و حتی از او تشکر میکند و به او میگوید که همین الان پول را به حساب پرستار برمیگرداند. همین مکالمه کوتاه که حدود یک دقیقه بود در توییتر تپسی منتشر میشود و چند ده هزار بازدید میخورد.
گذشته از این، این توییت بارها ریتوییت میشود، در کانالهای تلگرامی و سایتها بازنشر میشود و آدمهای زیادی در مورد آن با هم صحبت کردند. به دنبال این ماجرا تپسی هم بیشتر دیده شد و بر سر زبانها افتاد.
حالا بیایید به پشت صحنه این ماجرا نگاهی بیندازیم؛ بخش پشتیبانی تپسی و تمام شرکتهای بزرگ بر اساس قوانین خودشان تمام مکالمات را ضبط میکنند. بعد از اینکه چنین مکالمهای ضبط شد، بخش پشتیبانی تصمیم گرفت که این فایل را در اختیار بخش مارکتینگ قرار دهد. این بخش هم احتمالا بدون آنکه برنامه ریزی خاصی انجام بدهند فقط آن را منتشر کردند. به نظر من، بار احساسی این ویدیو آنقدر زیاد بود که توانست احساسات مخاطب را با خودش همراه کند و یک وایرال مارکتینگ واقعی را به وجود بیاورد.
تیزر تبلیغاتی فیلم شنای پروانه
معمولا قبل از اینکه هر فیلمی اکران شود تعدادی تیزر تبلیغاتی از آن منتشر میشود. اما فیلم شنای پروانه چنین چیزی نداشت. در عوض، آنها بخشی از فیلم را به عنوان سکانس لو رفته که توسط فردی ناشناس و با گوشی گرفته شده بود را منتشر کردند. این سکانس ابتدا در صفحه شخصی بازیگران فیلم منتشر شد. بعد از آن بود که به شکل ویروسی در رسانههای دیگر و به دست کاربران وایرال شد. چون همه دوست داشتند بدانند در این سکانس لو رفته چه اتفاقی افتاده است.
در حقیقت، هیچ لو رفتنی در کار نبود. عوامل فیلم، خودشان این کار را کردند تا از این راه بتوانند با هزینه خیلی کم، پیام تبلیغاتی خوبی را برای فیلمشان بسازند. در واقع، آنها به جای صرف هزینه زیاد، از خلاقیت خودشان کمک گرفتند.
در فیلمهای خارجی هم نمونههای این چنینی وجود دارند که به جای استفاده از یک تیزر معمولی، بازیگران با گریم فیلم به خیابان رفتند، مردم را ترساندند و فیلم این ماجرا را در یوتیوب یا رسانههای دیگر منتشر کردند. نتیجه کارشان هم با فروش بیشتر فیلم به نمایش درآمد.
خلاصهای از آنچه با هم گفتیم:
بازاریابی ویروسی، تولید محتوایی بسیار جذاب است که بتواند با درگیر کردن احساس کاربران، آنها را تشویق کند که محتوا را به صورت رایگان با دوستان یا آشنایانشان به اشتراک بگذارند.
نمیتوان نام ترویج محتوا و صرف هزینه برای آن را بازاریابی ویروسی نامید.
بزرگترین مزیت بازاریابی ویروسی، رایگان بودن آن است.
مواردی مانند: «به کارگیری خلاقیت»، «درگیر کردن احساس کاربر»، «جذابیت محتوا» و «انتشار در بستر وب» از ویژگیهای «Viral marketing» به شمار میروند.
«بومیسازی محتوا»، «شناخت مخاطب هدف»، «تعیین یک هدف مشخص»، «داشتن یک محتوای جذاب» و استفاده نکردن از تبلیغات میتواند در موفقیت یک کمپین بازاریابی ویروسی تاثیر گذار باشد.
نظر شما چیست؟
بهترین محتوای وایرال شدهای که به تازگی دیدهاید چه بود؟
آیا تجربهای از بازاریابی ویروسی دارید؟ لطفا آن را برای ما و خوانندگان دیجیتالینگ تعریف کنید.
این مطلب برای شما مفید بود؟
3.5/5(2
امتیاز )
آیا خواندن این مقاله چیزی به دانستههای شما اضافه کرد؟
دیجیتال مارکتینگ، راز بقای کسب و کارها در قرن ۲۱ است. کسب و کارهایی که به حضور در دنیای سنتی اصرار دارند، نه تنها رشد و بقای طولانی مدتشان را به چالش میکشند، بلکه زمینه فراموش شدن خود را هم فراهم میکنند. دنیای دیجیتال با امکانات فوقالعاده خود این فرصت را در اختیار کسب و کارها قرار میدهد تا خیلی سادهتر و با سرعت و کیفیت بیشتری به کسب درآمد بپردازند. برای چشیدن طعم پیروزی
در روزگاری که ما زندگی میکنیم، شبکههای اجتماعی به بخشی از ماجرای روزمرهمان تبدیل شدهاند. هر کدام از ما زمان زیادی در این شبکهها میگذرانیم و حتی با استفاده از آنها دریچههای تازهای برای کسب درآمد باز میکنیم. اما این تمام ماجرا نیست. چون کسب و کارهای دیگر به ویژه کسانی که در زمینه کاری شما فعالیت میکنند هم در این شبکههای اجتماعی حضور دارند. برای پیروزی در این مسابقه باید از چموخم این ماجرا
اگر کمی خوب نگاه کنیم، در زندگی هر کدام از ما حداقل یک فرد ویژه وجود دارد. او کسی است که مسیر اصلی زندگیمان را به ما نشان داده است و ما خواسته یا ناخواسته جا پای قدمهای او گذاشتهایم. میتوانیم غبار تاثیر این فرد را در تکتک تصمیمهایی که برای خودمان و زندگیمان میگیریم احساس کنیم. کمکم، آنقدر به او شبیه میشویم که با خود قبلیمان فرسنگها فاصله میگیریم. اگر این فرد، درست باشد،
در طول تاریخ بشر، از زمان دایناسورها گرفته تا انسانهای هوشمند، فقط گونههایی فرصت زندگی را از آن خود کردهاند که به جای مقاومت در برابر شرایط تازه، انرژی خود را صرف سازگاری و یافتن هر چه زودتر جایگاه خود در تقسیمبندی جدید کردهاند. در دنیای وب هم سایتهایی که خودشان را با اصول گوگل و الگوریتمهای آن سازگار میکنند، در میان بهترینها باقی میمانند. سئو، این ماجرا را شدنی میکند. در این قسمت از
در کارزار حضور در موتور جستجوی گوگل، دو راه برای مبارزه وجود دارد. راه اول که آن را «سئو» مینامند مسیری سنگلاخی است که باید با بیل و کُلنگ، عزمی راسخ و انگیزهای لبریز، آن را برای خود هموار کنید. اما وقتی این جاده هموار شود میتوانید با سرعت در آن پیش بروید. راه دوم «بازاریابی در موتور جستجو» نام دارد. مسیر آن کوتاه و از قبل هموار شده است. اما تا وقتی میتوانید در
چیزهای زنده در دنیای ما اثری از خودشان بر جای میگذارند. آنها با هر روشی که میتوانند حضور خود را در این دنیا فریاد میزنند. درختان با رشد کردن و قد کشیدن، پرندهها با آواز خواندن و پرواز کردن، انسانها با حرکت و صحبت کردن و وبسایتها با تولید محتوا و تبلیغ کردن اعلام حضور میکند. در واقع، اگر تبلیغات آنلاین وجود نداشت، بسیاری از محصولها، خدمات و حتی ایدههایی که اکنون میشناسیم برایمان غریبههایی
درونگرایی، مفهومی مهآلود است. آدمها، شرکتها و روشهایی که ویژگی درونگرایی را با خود به دوش میکشند همیشه بیشتر از جبهه مخالفشان، یعنی برونگراها پر از رمز و راز و پیچیدگی هستند. شاید چیزی شبیه به ضرب المثل: «از آن نترس که های و هو دارد، از آن بترس که سر به تو دارد» در مورد درونگرایی هم صادق باشد؛ البته نه به آن ترسناکی و نه به آن بدی. اتفاقا، سهم بزرگی از پیشرفت
گاهی در دنیای دیجیتال مارکتینگ با اصطلاحهایی روبهرو میشویم که با وجود شباهت زیاد، معنایی کاملا متفاوت از یکدیگر دارند. «بازاریابی محتوا» و «بازاریابی محتوایی» نمونههایی از همین شباهت در ظاهر و تفاوت در معنی به شمار میروند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به سراغ «کانتنت مارکتینگ» میرویم و علاوه بر تعریف دقیق هر کدام از این دو اصطلاح به توضیح ویژگیهای بازاریابی محتوایی میپردازیم. با ما همراه باشید. قرار است چه چیزهایی را با
انسانها از زمانهای دور با شیوههای مختلف برای یکدیگر پیام میفرستادند؛ گاهی با دود، گاهی با کبوترهای نامهبر و گاهی با نامههای کاغذی. این روزها هم مردم روشهای خودشان را برای ارسال پیام به دیگران دارند. گاهی با ایمیل، گاهی با پیامک و گاهی از طریق ارسال پیام در شبکههای اجتماعی. همه ما حداقل یک بار به دیگران ایمیل دادهایم و ایمیلهایی هم از دیگران دریافت کردهایم. بنابراین میتوان اینطور برداشت کرد که مفهوم بازاریابی
برخی از انسانها درونگرا و برخی دیگر برونگرا هستند. افراد درونگرا، کشوری در ابعاد وجودشان دارند و پادشاه سرزمین روحشان هستند. آنها از بودن با خودشان و نگه داشتن رازهای مگو در قلبشان احساس آرامش میکنند؛ عرض زندگی و عمق نگاهشان بسیار زیاد است. در نقطه مقابل، افراد برونگرا وجود دارند؛ خوشی آنها به خوشی دیگران گره خورده است. برونگراها، حرفی را در دلشان نگه نمیدارند به همین دلیل، حساب همه با آنها روشن است.
موثرترین روشهای تبلیغاتی و مارکتینگ، آنهایی هستند که بخش زیادی از حواس کاربران را به خود درگیر میکنند. در میان انواع روشهای مارکتینگ، ویدیو مارکتینگ پرچمدار این ویژگی به شمار میرود. چون ویدیو، محتوایی ترکیبی است که در آن از صدا و تصویر برای انتقال یک پیام یا مفهوم خاص استفاده میشود. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به سرآغاز ویدیو مارکتینگ میرویم، با آن بیشتر آشنا میشویم، انواع ویدیوها را مورد بررسی قرار میدهیم، نقطههای
زندگی مثل رودخانهای جاری در بُعد زمان است. ما انسانها، زمانی محدود را روی این رودخانه سپری میکنیم. گاهی در آن شنا میکنیم و با تقلای زیاد اما امیدوار به پیش میرویم و گاهی هم روی کَلَکی چوبی شناور هستیم. در هر صورت، به عنوان یک انسان، جاری بودن بخشی از سرنوشتمان است. اگر باهوش باشیم، از نیروی جاری در این رودخانه برای رسیدن به بهترین مقصدها استفاده میکنیم. اما اگر از هوشمان استفاده نکنیم،
هر روز که میگذرد، اپهای بیشتری با هدف باز کردن یک گره از کار کاربران ساخته میشوند. اما تعداد اپلیکیشنهایی که واقعا مورد استفاده قرار میگیرند کمتر از این حرفها است. شاید «اپ مارکتینگ» همان حلقه گمشدهای باشد که اپلیکیشنها را به کاربران وصل میکند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به سرآغاز اپلیکیشن مارکتینگ میرویم، این مفهوم را تعریف میکنیم، چند چرای قدرتمند برای آن مییابیم و با مهمترین روشهای بازاریابی در اپلیکیشن آشنا میشویم.
اگر سیتیاسکن را راهی برای کشف ماجراهای درون بدن به شمار بیاوریم، تحلیل دیجیتال هم راهی برای فهمیدن ماجراهای دنیای وب محسوب میشود. دنیای دیجیتال، سرشار از داده است. این دادهها در اثر رفتاری که کاربران در این فضا انجام میدهند به وجود میآید. در نتیجه، سردرآوردن از آنها مثل شاهکلیدی است که دربهای بسته زیادی را باز میکند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به موضوع «تحلیل دیجیتال» و چند و چون آن میپردازیم. با
انسانهای قرن ۲۱ در حجم بینهایت بزرگی از دادهها زندگی میکنند. برخی از آنها توانایی درک و تحلیل این دادهها را دارند و حتی مفهومی به نام «بازاریابی داده محور» را برای این کار در نظر گرفتهاند. در حالی که برخی دیگر آگاهی چندانی از میزان اهمیت این دادهها ندارند و به آسانی از کنارشان میگذرند. این ماجرا درست مانند آن است که یک رودخانه پر از طلا را به بهانه زیاد بودن سنگریزههای آن
یک دست صدا ندارد؛ خیلیها روی این ضربالمثل قدیمی حساب باز میکنند. افیلیت مارکتینگ، نمونهای واقعی از همین ضربالمثل در دنیای بازاریابی و فروش است؛ جایی که افراد مختلف در جریان یک همکاری شیرین و دو سر بُرد، چرخه فروش را زنده نگه میدارند. در این قسمت از دیجیتالینگ به سراغ «سیستم همکاری در فروش» میرویم و نکتههای پایهای آن را میآموزیم. با ما همراه باشید. وقت خواندن تمام مقاله را ندارید؟ میتوانید به نسخه
یکی از آرزوهای دیرینه بشر، طی کردن راه صد ساله، ظرف یک شب است. همه ما میخواهیم که خیلی سریعتر و آسانتر به چیزهایی که دوست داریم برسیم. اما گاهی راه آسانتر مثل یک سراب در دل کویر خشک و بیآب و علف فقط از دور زیبا است و از نزدیک، خیلی بیشتر از راههای دیگر، ما را دچار زحمت میکند. شاید پیمودن راههای طولانی به صبر و حوصله زیادی نیاز داشته باشد. ولی در
بازاریابی، دانشی پیچیده است که با به کار بستن روشهای گوناگون، میخواهد به یک نتیجه ساده برسد؛ فروش! اما این تمام ماجرا نیست. مشتری، محصول و فروش یک مثلث را تشکیل میدهند که ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. بازاریابی مانند یک داور یا واسطه، میخواهد از برآیند این سه عنصر یک تجارت سالم و پایدار را به وجود آورد. در این قسمت از دیجیتالینگ به سراغ «قیف بازاریابی» میرویم و نگاهی تازه به داستان بازاریابی
در دنیای بازاریابی سنتی و فروش، تبدیل رهگذر به مشتری، یکی از مهارتهای فروشندههای حرفهای به شمار میرود. فروشندگان مختلف با بررسی دقیق رفتار مشتریان خود به دنبال راههایی برای جلب رضایت او و افزایش حجم فروش میگردند. در دنیای وب هم چنین ماجرایی برقرار است. در این مقاله از دیجیتالینگ به موضوع «نرخ تبدیل» میپردازیم و راهکارهایی را برای بهبود آن ارائه میدهیم. با ما همراه باشید. وقت خواندن تمام مقاله را ندارید؟ میتوانید
20
.. متوسطه
بازاریابی ویروسی چیست؟
زمان مطالعه: 14 دقیقه
بخشش، یک ویژگی زیبای انسانی است. ما با بخشیدن چیزهای خوبی که داریم، شادی و آرامش را در جهان پیرامونمان منتشر میکنیم. فرقی نمیکند که چه چیزی را به دیگران میبخشیم؛ مقداری پول، یک ایده، یک کتاب، بخشی از زمانمان، تفکرمان یا حتی احساسمان. چون هر چه را که ببخشیم، چندین و چند برابر میشود و به شکلی مستقیم دوباره به دنیایمان بازمیگردد. به اشتراک گذاری چیزهای خوب هم نوعی بخشش به شمار میرود. در
تمام انتخابها بین دو قدر مطلق «خوب» و «بد» نیستند. گاهی ما بر سر یک دو راهی بین خوب و خوبتر قرار میگیریم. وقتی این دو راهی در دنیای وب باشد، ابزارهای زیادی دست به دست هم میدهند تا کار انتخاب را برایمان راحتتر کنند. «A/B تست» یکی از همان روشهایی است که در دو راهیهای دیجیتالی به ما کمک میکند تا بین دو صفحه، دو روش یا حتی دو رنگ، بهترین گزینه را انتخاب
شاید شما هم شعار «کیفیت، راز ماندگاری است» را شنیده باشید. اگر سری به داستان کسب و کارهای قدیمی اما همچنان قدرتمند بزنیم میبینیم که سنگینی بخش بزرگی از پیروزی تجارتشان بر دوش مفهوم «کیفیت» – کیفیت در خدمات، کیفیت در محصولات، کیفیت در برخورد با نیروی سازمانی و مواردی از این دست – قرار گرفته است. در واقع، آنها پیوسته در حال اندازهگیری دقیق میزان عملکرد خودشان بودهاند تا بتوانند فاکتورهای مهم کسب و
هر سفر در دل خودش درسهایی ناب را به همراه دارد؛ چیزهایی که باعث میشوند بهتر و عریضتر زندگی کنیم. شاید به همین دلیل است که میگویند: «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی.» نکته جالب در مورد سفرها این است که هر بار طی کردن یک مسیر – حتی تکراری – باعث میشود که چشمانمان به جمال نکتههایی نابتر روشن شود. در دنیای وب نیز سفرها تاثیرهای خوب و سازندهشان را به دنبال دارند.
در بیشتر موارد وقتی محصولی برای فروش داریم یا هنگامی که میخواهیم خدمتی را به کاربران هدفمان ارائه دهیم قبل از هر کاری به سراغ تبلیغات پولی میرویم. البته تاثیر تبلیغات – اگر درست و به جا استفاده شوند – در رشد کسب و کارها و افزایش فروش بر کسی پوشیده نیست. اما در این میان، میتوان گریزی به راههای دیگری در تبلیغات که نیازی به هزینه کردن ندارند هم زد. چه بسا اگر این
ارتباط آنلاین، یکی از پررنگترین سوغاتیهای اینترنت برای مردم جهان است. با استفاده از این بستر، دری به سمت تمام انسانهای روی زمین باز شد و توانستند با آدمهایی که هیچوقت در طول عمرشان ندیدهاند بیواسطه صحبت کنند. در واقع اینترنت، کانالی برای انتقال افکار جهانی ایجاد کرد. در این میان، کسب و کارها هم توشه خود را از این میدان ارتباطی برداشت کردند. اما آیا در این کار موفق بودند؟ در این مقاله از
تاریخ بشر، سرشار از شیوههای گوناگون رتبهبندی است. گاهی این رتبهبندی و جداسازی عدهای از برخی دیگر یا چیزی از چیزهای دیگر آنقدر برای ما مهم میشود که اصل ماجرا، یعنی همان ارزش و اعتبار واقعی آدمها و اشیا را از یاد میبریم. شاید بتوان این موضوع را به حساب حس رقابت طلبی که در جان بسیاری از انسانها میجوشد گذاشت. سالها است که پای این میل درونی به رتبهبندی دیگران به دنیای وب هم
نوع نگاه ما به ماجراهای اطرافمان، سبک و عمق موفقیتمان را میسازد. این موضوع در دنیای دیجیتال هم مطرح است. مثلا وقتی به عنوان یک تولیدکننده محتوا به کلمههای کلیدی فقط به عنوان واژههایی که در نهایت باید چند بار در متن تکرار شوند نگاه میکنیم، یعنی به یک موضوع مهم، نگاهی سطحی داشتهایم. به دنبال همین نگاه سطحی، مقالههایی که برایشان زحمت بسیاری کشیدهایم، آنچنان که باید، دیده نمیشوند. اما چاره کار چیست؟ چگونه
گپ و گفت کاربران در مورد این مقاله
اولین نفری باشید که نظر یا سوالش را با ما در میان میگذارد
آخرین دیدگاه ها
دیدگاه شما
لطفا دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سوالی ذهنتان را درگیر کرده است؟ در سایت ثبت نام کنید
هر زمان که پاسخی برایتان ارسال شود از طریق پیامک شما را خبر خواهیم کرد.
گپ و گفت کاربران در مورد این مقاله
اولین نفری باشید که نظر یا سوالش را با ما در میان میگذارد
آخرین دیدگاه ها
هر زمان که پاسخی برایتان ارسال شود از طریق پیامک شما را خبر خواهیم کرد.