شاید شما هم شعار «کیفیت، راز ماندگاری است» را شنیده باشید. اگر سری به داستان کسب و کارهای قدیمی اما همچنان قدرتمند بزنیم میبینیم که سنگینی بخش بزرگی از پیروزی تجارتشان بر دوش مفهوم «کیفیت» – کیفیت در خدمات، کیفیت در محصولات، کیفیت در برخورد با نیروی سازمانی و مواردی از این دست – قرار گرفته است. در واقع، آنها پیوسته در حال اندازهگیری دقیق میزان عملکرد خودشان بودهاند تا بتوانند فاکتورهای مهم کسب و کارشان را بهبود ببخشند.
به قول «بیل گیتس»:«در تجارت، سنجش کاری که انجام میدهید و توجه به معیارهایی همچون رضایت مشتری و عملکرد، شما را به موفقیت میرساند.»
در این قسمت از «دیجیتالینگ» به سراغ «شاخص کلیدی عملکرد» میرویم و راهی برای اندازهگیری فاکتورهای مهم کسب و کارمان پیدا میکنیم. با ما همراه باشید.
وقت خواندن تمام مقاله را ندارید؟ میتوانید به نسخه صوتی مقاله گوش دهید.
قرار است چه چیزهایی را با هم یاد بگیریم؟
با مفهوم «شاخص عملکرد» آشنا میشویم.
تفاوت شاخص عملکرد و (KPI) را بررسی میکنیم.
مزایا و معایب تک شاخصی بودن را موشکافی میکنیم.
یک تجربه جالب در مورد کار با «کی پی آی» را میخوانیم.
شاخص عملکرد و شاخص کلیدی عملکرد چیست؟
همه ما – خواسته یا ناخواسته – برای انجام هر کاری از چند معیار مشخص استفاده میکنیم. این معیارها به ما کمک میکنند تا در جریان میزان کیفیت انجام آن کار قرار بگیریم و فاصله عملکردمان تا اهدافی که برای خود در نظر گرفته بودیم را به درستی تخمین بزنیم. در واقع، این معیارها مثل تابلوهای شبنمای کنار جادهها هستند و دید مناسبی نسبت به مسیر پیش رو در اختیارمان قرار میدهند. این ماجرا در دیجیتال مارکتینگ نیز وجود دارد.
اجازه بدهید برایتان مثالی بزنم. تصور کنید شما صاحب یک فروشگاه اینترنتی هستید. به عنوان مدیر این فروشگاه آنلاین با دادههای زیادی سروکار دارید که میتوانید آنها را در طول یک دوره زمانی مشخص اندازهگیری کنید؛ دادههایی مانند ترافیک سایت، تعداد کاربرانی که در طول یک زمان مشخص در سایت ثبت نام کردند، تعداد خریدها و بازدیدها از صفحهای خاص، مواردی از این دست به شمار میروند. تکتک این گزینهها، «شاخص عملکرد» (Performance indicator) نامیده میشوند.
اما آیا میتوانید همیشه آمار تمام این شاخصها را بررسی و تحلیل کنید؟ یا بهتر از آن، آیا اصلا لازم است که این کار را انجام دهید؟ اینجا است که پای یک کلید به میدان باز میشود و عبارت ما از «شاخص عملکرد» به «شاخص کلیدی عملکرد» (Key Performance Indicator) که به اختصار آن را (KPI) مینامند تغییر پیدا میکند.
با وجود آنکه شاخصهای گوناگون عملکرد، اطلاعات خوبی را در اختیار ما قرار میدهند اما در میان آنها شاخصهایی وجود دارند که مهمتر از بقیه هستند و تمرکز روی آنها میتواند نتیجه بهتری را برایمان رقم بزند. چون ما زمان و منابع محدودی داریم و نمیتوانیم روی تمام آن شاخصها کار کنیم. ناگفته نماند که هر کسب و کاری، شاخصهای کلیدی عملکرد خودش را دارد.
چرا باید به شاخص کلیدی عملکرد اهمیت بدهیم؟
به راه انداختن یک کسب و کار، بیشباهت به پرورش گل و گیاه نیست. وقتی میتوانیم ادعا کنیم که در پرورش گیاه خود موفق عمل کردهایم که گیاه ما نسبت به گذشته خود رشد کرده باشد. اما در مورد کسب و کارمان چطور؟ چگونه میتوانیم نشان دهیم که تلاشهایمان تاثیر مثبتی داشتهاند و فعالیت اقتصادی ما نسبت به گذشته، رشد قابل توجهی را تجربه کرده است؟
چگونه به دیگران و مهمتر از همه خودمان ثابت کنیم که تمام این مدت درجا نمیزدیم و در مسیر پیشرفت قدم برمیداشتیم؟ «کی پی آی» به ما کمک میکند تا با مشخص کردن تعدادی شاخص مهم، اندازهگیری، استخراج و تحلیل آنها بتوانیم به یک دید مناسب از عملکرد خود دست پیدا کرده و راههایی برای رشد تجارتمان بیابیم.
تک شاخصی بودن در (KPI)، خوب یا بد؟
بد نیست به هنگام انتخاب معیار (KPI) خود از چند قدم عقبتر به کسب و کارمان نگاه کنیم. بیایید به همان مثال مدیر فروشگاه اینترنتی بازگردیم. گاهی به عنوان مدیر یک فروشگاه، تمام فکر و ذکرمان روی فروش و حجم آن متمرکز میشود.
در واقع، ما فقط فروش را به عنوان شاخص کلیدی عملکرد خود انتخاب میکنیم. اما اگر کمی سرمان را از موضوع فروش بلند کرده و به بخشهای دیگر کسب و کارمان هم نگاهی بیندازیم، به احتمال زیاد میتوانیم از معیارهای دیگری هم به عنوان شاخص کلیدی عملکرد خود بهره ببریم؛ معیارهایی که در کنار هم به هدف اصلی ما یعنی افزایش فروش کمک میکنند.
تجربهای جالب در مورد کار با شاخص کلیدی عملکرد
چند سال پیش و در قالب یک تیم در حال کار روی یک پیج اینستاگرامی بودیم. بعد از همفکری تمام اعضای تیم به این نتیجه رسیدیم که یک شاخص اصلی و چند شاخص دیگر را برای پیج خود در نظر بگیریم. به این ترتیب، افزایش تعداد فالوئر را به عنوان (KPI) اصلی و برای پستها و استوریها (KPI)های جداگانهای را در نظر گرفتیم.
تلاشمان را بر این گذاشتیم که از بین چند شاخص متفاوت – مثلا لایک، کامنت، شِیر یا سیو – فقط روی یک یا دو عدد از آن متریکها تمرکز کنیم. پس از بررسیهایی که انجام دادیم متوجه شدیم که تمرکز کردن روی به اشتراک گذاری پستها میتواند تاثیر بسیار خوبی روی افزایش تعداد فالوئرها بگذارد و باعث رشد پیج شود. این Share کردن میتوانست برای یک شخص یا به صورت استوری کردن اتفاق بیفتد. در کنار توجه ویژه به این شاخص، روی کامنتها هم کار کردیم.
چون بر اساس آمارهایی که داشتیم، افزایش تعامل با کاربر میتوانست یک (KPI) خوب در نظر گرفته شود. به این ترتیب، بخشی از تمرکز خود را روی تشویق مخاطب به نوشتن کامنت گذاشتیم و حتی در بعضی از پست ها از مخاطبان خواستیم که دوستانشان را در کامنتها منشن کنند.
از طرفی، نهایت تلاش خود را به کار بستیم تا هیچ کامنتی را بیپاسخ نگذاریم و با ریپلای زدن، کاربر را به بازگشت به پست تشویق کنیم. کار با شاخصهای گوناگون به ما یاد داد که وقتی هدف از اندازهگیری عملکرد را کوچک و باز هم کوچکتر میکنیم، میتوانیم خیلی راحتتر باعث رشد کسب و کارمان شویم.
نظر شما چیست؟
(KPI)های کلیدی کسب و کار شما چه چیزهایی هستند؟
به نظر شما در یک وبسایت محتوا محور، چه شاخصهایی میتوانند به عنوان (KPI) در نظر گرفته شوند؟
این مطلب برای شما مفید بود؟
5/5(1
امتیاز )
آیا خواندن این مقاله چیزی به دانستههای شما اضافه کرد؟
دیجیتال مارکتینگ، راز بقای کسب و کارها در قرن ۲۱ است. کسب و کارهایی که به حضور در دنیای سنتی اصرار دارند، نه تنها رشد و بقای طولانی مدتشان را به چالش میکشند، بلکه زمینه فراموش شدن خود را هم فراهم میکنند. دنیای دیجیتال با امکانات فوقالعاده خود این فرصت را در اختیار کسب و کارها قرار میدهد تا خیلی سادهتر و با سرعت و کیفیت بیشتری به کسب درآمد بپردازند. برای چشیدن طعم پیروزی
در روزگاری که ما زندگی میکنیم، شبکههای اجتماعی به بخشی از ماجرای روزمرهمان تبدیل شدهاند. هر کدام از ما زمان زیادی در این شبکهها میگذرانیم و حتی با استفاده از آنها دریچههای تازهای برای کسب درآمد باز میکنیم. اما این تمام ماجرا نیست. چون کسب و کارهای دیگر به ویژه کسانی که در زمینه کاری شما فعالیت میکنند هم در این شبکههای اجتماعی حضور دارند. برای پیروزی در این مسابقه باید از چموخم این ماجرا
اگر کمی خوب نگاه کنیم، در زندگی هر کدام از ما حداقل یک فرد ویژه وجود دارد. او کسی است که مسیر اصلی زندگیمان را به ما نشان داده است و ما خواسته یا ناخواسته جا پای قدمهای او گذاشتهایم. میتوانیم غبار تاثیر این فرد را در تکتک تصمیمهایی که برای خودمان و زندگیمان میگیریم احساس کنیم. کمکم، آنقدر به او شبیه میشویم که با خود قبلیمان فرسنگها فاصله میگیریم. اگر این فرد، درست باشد،
در طول تاریخ بشر، از زمان دایناسورها گرفته تا انسانهای هوشمند، فقط گونههایی فرصت زندگی را از آن خود کردهاند که به جای مقاومت در برابر شرایط تازه، انرژی خود را صرف سازگاری و یافتن هر چه زودتر جایگاه خود در تقسیمبندی جدید کردهاند. در دنیای وب هم سایتهایی که خودشان را با اصول گوگل و الگوریتمهای آن سازگار میکنند، در میان بهترینها باقی میمانند. سئو، این ماجرا را شدنی میکند. در این قسمت از
در کارزار حضور در موتور جستجوی گوگل، دو راه برای مبارزه وجود دارد. راه اول که آن را «سئو» مینامند مسیری سنگلاخی است که باید با بیل و کُلنگ، عزمی راسخ و انگیزهای لبریز، آن را برای خود هموار کنید. اما وقتی این جاده هموار شود میتوانید با سرعت در آن پیش بروید. راه دوم «بازاریابی در موتور جستجو» نام دارد. مسیر آن کوتاه و از قبل هموار شده است. اما تا وقتی میتوانید در
چیزهای زنده در دنیای ما اثری از خودشان بر جای میگذارند. آنها با هر روشی که میتوانند حضور خود را در این دنیا فریاد میزنند. درختان با رشد کردن و قد کشیدن، پرندهها با آواز خواندن و پرواز کردن، انسانها با حرکت و صحبت کردن و وبسایتها با تولید محتوا و تبلیغ کردن اعلام حضور میکند. در واقع، اگر تبلیغات آنلاین وجود نداشت، بسیاری از محصولها، خدمات و حتی ایدههایی که اکنون میشناسیم برایمان غریبههایی
درونگرایی، مفهومی مهآلود است. آدمها، شرکتها و روشهایی که ویژگی درونگرایی را با خود به دوش میکشند همیشه بیشتر از جبهه مخالفشان، یعنی برونگراها پر از رمز و راز و پیچیدگی هستند. شاید چیزی شبیه به ضرب المثل: «از آن نترس که های و هو دارد، از آن بترس که سر به تو دارد» در مورد درونگرایی هم صادق باشد؛ البته نه به آن ترسناکی و نه به آن بدی. اتفاقا، سهم بزرگی از پیشرفت
گاهی در دنیای دیجیتال مارکتینگ با اصطلاحهایی روبهرو میشویم که با وجود شباهت زیاد، معنایی کاملا متفاوت از یکدیگر دارند. «بازاریابی محتوا» و «بازاریابی محتوایی» نمونههایی از همین شباهت در ظاهر و تفاوت در معنی به شمار میروند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به سراغ «کانتنت مارکتینگ» میرویم و علاوه بر تعریف دقیق هر کدام از این دو اصطلاح به توضیح ویژگیهای بازاریابی محتوایی میپردازیم. با ما همراه باشید. قرار است چه چیزهایی را با
انسانها از زمانهای دور با شیوههای مختلف برای یکدیگر پیام میفرستادند؛ گاهی با دود، گاهی با کبوترهای نامهبر و گاهی با نامههای کاغذی. این روزها هم مردم روشهای خودشان را برای ارسال پیام به دیگران دارند. گاهی با ایمیل، گاهی با پیامک و گاهی از طریق ارسال پیام در شبکههای اجتماعی. همه ما حداقل یک بار به دیگران ایمیل دادهایم و ایمیلهایی هم از دیگران دریافت کردهایم. بنابراین میتوان اینطور برداشت کرد که مفهوم بازاریابی
برخی از انسانها درونگرا و برخی دیگر برونگرا هستند. افراد درونگرا، کشوری در ابعاد وجودشان دارند و پادشاه سرزمین روحشان هستند. آنها از بودن با خودشان و نگه داشتن رازهای مگو در قلبشان احساس آرامش میکنند؛ عرض زندگی و عمق نگاهشان بسیار زیاد است. در نقطه مقابل، افراد برونگرا وجود دارند؛ خوشی آنها به خوشی دیگران گره خورده است. برونگراها، حرفی را در دلشان نگه نمیدارند به همین دلیل، حساب همه با آنها روشن است.
موثرترین روشهای تبلیغاتی و مارکتینگ، آنهایی هستند که بخش زیادی از حواس کاربران را به خود درگیر میکنند. در میان انواع روشهای مارکتینگ، ویدیو مارکتینگ پرچمدار این ویژگی به شمار میرود. چون ویدیو، محتوایی ترکیبی است که در آن از صدا و تصویر برای انتقال یک پیام یا مفهوم خاص استفاده میشود. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به سرآغاز ویدیو مارکتینگ میرویم، با آن بیشتر آشنا میشویم، انواع ویدیوها را مورد بررسی قرار میدهیم، نقطههای
زندگی مثل رودخانهای جاری در بُعد زمان است. ما انسانها، زمانی محدود را روی این رودخانه سپری میکنیم. گاهی در آن شنا میکنیم و با تقلای زیاد اما امیدوار به پیش میرویم و گاهی هم روی کَلَکی چوبی شناور هستیم. در هر صورت، به عنوان یک انسان، جاری بودن بخشی از سرنوشتمان است. اگر باهوش باشیم، از نیروی جاری در این رودخانه برای رسیدن به بهترین مقصدها استفاده میکنیم. اما اگر از هوشمان استفاده نکنیم،
هر روز که میگذرد، اپهای بیشتری با هدف باز کردن یک گره از کار کاربران ساخته میشوند. اما تعداد اپلیکیشنهایی که واقعا مورد استفاده قرار میگیرند کمتر از این حرفها است. شاید «اپ مارکتینگ» همان حلقه گمشدهای باشد که اپلیکیشنها را به کاربران وصل میکند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به سرآغاز اپلیکیشن مارکتینگ میرویم، این مفهوم را تعریف میکنیم، چند چرای قدرتمند برای آن مییابیم و با مهمترین روشهای بازاریابی در اپلیکیشن آشنا میشویم.
اگر سیتیاسکن را راهی برای کشف ماجراهای درون بدن به شمار بیاوریم، تحلیل دیجیتال هم راهی برای فهمیدن ماجراهای دنیای وب محسوب میشود. دنیای دیجیتال، سرشار از داده است. این دادهها در اثر رفتاری که کاربران در این فضا انجام میدهند به وجود میآید. در نتیجه، سردرآوردن از آنها مثل شاهکلیدی است که دربهای بسته زیادی را باز میکند. در این قسمت از «دیجیتالینگ» به موضوع «تحلیل دیجیتال» و چند و چون آن میپردازیم. با
انسانهای قرن ۲۱ در حجم بینهایت بزرگی از دادهها زندگی میکنند. برخی از آنها توانایی درک و تحلیل این دادهها را دارند و حتی مفهومی به نام «بازاریابی داده محور» را برای این کار در نظر گرفتهاند. در حالی که برخی دیگر آگاهی چندانی از میزان اهمیت این دادهها ندارند و به آسانی از کنارشان میگذرند. این ماجرا درست مانند آن است که یک رودخانه پر از طلا را به بهانه زیاد بودن سنگریزههای آن
یک دست صدا ندارد؛ خیلیها روی این ضربالمثل قدیمی حساب باز میکنند. افیلیت مارکتینگ، نمونهای واقعی از همین ضربالمثل در دنیای بازاریابی و فروش است؛ جایی که افراد مختلف در جریان یک همکاری شیرین و دو سر بُرد، چرخه فروش را زنده نگه میدارند. در این قسمت از دیجیتالینگ به سراغ «سیستم همکاری در فروش» میرویم و نکتههای پایهای آن را میآموزیم. با ما همراه باشید. وقت خواندن تمام مقاله را ندارید؟ میتوانید به نسخه
یکی از آرزوهای دیرینه بشر، طی کردن راه صد ساله، ظرف یک شب است. همه ما میخواهیم که خیلی سریعتر و آسانتر به چیزهایی که دوست داریم برسیم. اما گاهی راه آسانتر مثل یک سراب در دل کویر خشک و بیآب و علف فقط از دور زیبا است و از نزدیک، خیلی بیشتر از راههای دیگر، ما را دچار زحمت میکند. شاید پیمودن راههای طولانی به صبر و حوصله زیادی نیاز داشته باشد. ولی در
بازاریابی، دانشی پیچیده است که با به کار بستن روشهای گوناگون، میخواهد به یک نتیجه ساده برسد؛ فروش! اما این تمام ماجرا نیست. مشتری، محصول و فروش یک مثلث را تشکیل میدهند که ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. بازاریابی مانند یک داور یا واسطه، میخواهد از برآیند این سه عنصر یک تجارت سالم و پایدار را به وجود آورد. در این قسمت از دیجیتالینگ به سراغ «قیف بازاریابی» میرویم و نگاهی تازه به داستان بازاریابی
در دنیای بازاریابی سنتی و فروش، تبدیل رهگذر به مشتری، یکی از مهارتهای فروشندههای حرفهای به شمار میرود. فروشندگان مختلف با بررسی دقیق رفتار مشتریان خود به دنبال راههایی برای جلب رضایت او و افزایش حجم فروش میگردند. در دنیای وب هم چنین ماجرایی برقرار است. در این مقاله از دیجیتالینگ به موضوع «نرخ تبدیل» میپردازیم و راهکارهایی را برای بهبود آن ارائه میدهیم. با ما همراه باشید. وقت خواندن تمام مقاله را ندارید؟ میتوانید
بخشش، یک ویژگی زیبای انسانی است. ما با بخشیدن چیزهای خوبی که داریم، شادی و آرامش را در جهان پیرامونمان منتشر میکنیم. فرقی نمیکند که چه چیزی را به دیگران میبخشیم؛ مقداری پول، یک ایده، یک کتاب، بخشی از زمانمان، تفکرمان یا حتی احساسمان. چون هر چه را که ببخشیم، چندین و چند برابر میشود و به شکلی مستقیم دوباره به دنیایمان بازمیگردد. به اشتراک گذاری چیزهای خوب هم نوعی بخشش به شمار میرود. در
تمام انتخابها بین دو قدر مطلق «خوب» و «بد» نیستند. گاهی ما بر سر یک دو راهی بین خوب و خوبتر قرار میگیریم. وقتی این دو راهی در دنیای وب باشد، ابزارهای زیادی دست به دست هم میدهند تا کار انتخاب را برایمان راحتتر کنند. «A/B تست» یکی از همان روشهایی است که در دو راهیهای دیجیتالی به ما کمک میکند تا بین دو صفحه، دو روش یا حتی دو رنگ، بهترین گزینه را انتخاب
22
... پیشرفته
شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟
زمان مطالعه: 6 دقیقه
شاید شما هم شعار «کیفیت، راز ماندگاری است» را شنیده باشید. اگر سری به داستان کسب و کارهای قدیمی اما همچنان قدرتمند بزنیم میبینیم که سنگینی بخش بزرگی از پیروزی تجارتشان بر دوش مفهوم «کیفیت» – کیفیت در خدمات، کیفیت در محصولات، کیفیت در برخورد با نیروی سازمانی و مواردی از این دست – قرار گرفته است. در واقع، آنها پیوسته در حال اندازهگیری دقیق میزان عملکرد خودشان بودهاند تا بتوانند فاکتورهای مهم کسب و
هر سفر در دل خودش درسهایی ناب را به همراه دارد؛ چیزهایی که باعث میشوند بهتر و عریضتر زندگی کنیم. شاید به همین دلیل است که میگویند: «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی.» نکته جالب در مورد سفرها این است که هر بار طی کردن یک مسیر – حتی تکراری – باعث میشود که چشمانمان به جمال نکتههایی نابتر روشن شود. در دنیای وب نیز سفرها تاثیرهای خوب و سازندهشان را به دنبال دارند.
در بیشتر موارد وقتی محصولی برای فروش داریم یا هنگامی که میخواهیم خدمتی را به کاربران هدفمان ارائه دهیم قبل از هر کاری به سراغ تبلیغات پولی میرویم. البته تاثیر تبلیغات – اگر درست و به جا استفاده شوند – در رشد کسب و کارها و افزایش فروش بر کسی پوشیده نیست. اما در این میان، میتوان گریزی به راههای دیگری در تبلیغات که نیازی به هزینه کردن ندارند هم زد. چه بسا اگر این
ارتباط آنلاین، یکی از پررنگترین سوغاتیهای اینترنت برای مردم جهان است. با استفاده از این بستر، دری به سمت تمام انسانهای روی زمین باز شد و توانستند با آدمهایی که هیچوقت در طول عمرشان ندیدهاند بیواسطه صحبت کنند. در واقع اینترنت، کانالی برای انتقال افکار جهانی ایجاد کرد. در این میان، کسب و کارها هم توشه خود را از این میدان ارتباطی برداشت کردند. اما آیا در این کار موفق بودند؟ در این مقاله از
تاریخ بشر، سرشار از شیوههای گوناگون رتبهبندی است. گاهی این رتبهبندی و جداسازی عدهای از برخی دیگر یا چیزی از چیزهای دیگر آنقدر برای ما مهم میشود که اصل ماجرا، یعنی همان ارزش و اعتبار واقعی آدمها و اشیا را از یاد میبریم. شاید بتوان این موضوع را به حساب حس رقابت طلبی که در جان بسیاری از انسانها میجوشد گذاشت. سالها است که پای این میل درونی به رتبهبندی دیگران به دنیای وب هم
نوع نگاه ما به ماجراهای اطرافمان، سبک و عمق موفقیتمان را میسازد. این موضوع در دنیای دیجیتال هم مطرح است. مثلا وقتی به عنوان یک تولیدکننده محتوا به کلمههای کلیدی فقط به عنوان واژههایی که در نهایت باید چند بار در متن تکرار شوند نگاه میکنیم، یعنی به یک موضوع مهم، نگاهی سطحی داشتهایم. به دنبال همین نگاه سطحی، مقالههایی که برایشان زحمت بسیاری کشیدهایم، آنچنان که باید، دیده نمیشوند. اما چاره کار چیست؟ چگونه
گپ و گفت کاربران در مورد این مقاله
اولین نفری باشید که نظر یا سوالش را با ما در میان میگذارد
آخرین دیدگاه ها
دیدگاه شما
لطفا دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سوالی ذهنتان را درگیر کرده است؟ در سایت ثبت نام کنید
هر زمان که پاسخی برایتان ارسال شود از طریق پیامک شما را خبر خواهیم کرد.
گپ و گفت کاربران در مورد این مقاله
اولین نفری باشید که نظر یا سوالش را با ما در میان میگذارد
آخرین دیدگاه ها
هر زمان که پاسخی برایتان ارسال شود از طریق پیامک شما را خبر خواهیم کرد.