کاربران دنیای مجازی، روشهای خاص خودشان را برای اعلام نظرات، علاقهمندی یا بیزاری از یک موضوع دارند. مثلا وقتی با تبلیغی مفید و جذاب روبهرو میشوند، کنجکاوی و علاقه خود را با کلیک کردن روی آن تبلیغ و دیدن ماجرایی که در پس آن وجود دارد، نشان میدهند.
رمز یک حضور موفق در دنیای وب، آشنا بودن با زبان غیر مستقیم کاربران و پیدا کردن راهحلهایی برای بهبود عملکردمان است. در این قسمت از دیجیتالینگ به ماجرای «نرخ کلیک» میپردازیم. تا انتهای این مقاله کاربردی با ما همراه باشید.
نسخه صوتی همین مقاله آماده برای شنیدن!
قرار است چه چیزهایی را با هم یاد بگیریم:
- با مفهوم نرخ کلیک آشنا میشویم.
- مزیتهای دانستن نرخ را بررسی میکنیم.
- فرآیند اشکال یابی با استفاده از «Click Through rate» را میآموزیم.
- رابطه بین نرخ کلیک و بهبود سئوی سایت را موشکافی میکنیم.
نرخ کلیک چیست؟
«نرخ کلیک» (Click Through rate, CTR) نسبت تعداد کلیکهای زده شده به کل نمایشها است. اجازه بدهید برای روشنتر شدن ماجرا یک مثال برایتان بزنم. تصور کنید شما یک تبلیغ را در کانال تلگرامی میبینید. این تبلیغ در کل 100 بار نمایش داده شده و در نتیجه آن تعداد نمایش، کاربران 10 بار روی لینک تبلیغ کلیک کردهاند. به همین سادگی، نرخ کلیک ما میشود 10 درصد.
در واقع، روش محاسبه این نرخ به صورت یک تقسیم ساده است. در صورت این تقسیم، تعداد کلیکهای کاربران و در مخرج آن کل نمایشهای تبلیغ قرار میگیرد. وقتی جواب این تقسیم را ضربدر 100 کنیم، مقدار واقعی نرخ کلیک ما به درصد به دست میآید.
در مثالی که زدیم، ما 10 کلیک داشتیم و 100 نمایش تبلیغ، اگر آنها را بر هم تقسیم کنیم، حاصلش میشود (0.1) که وقتی آن را در عدد 100 ضرب میکنیم، نتیجه نهایی همان 10 درصدی میشود که برایتان گفتم. نرخ کلیک، فقط به تبلیغات محدود نمیشود.
دانستن نرخ کلیک چه فایدهای دارد؟
دانستن نرخ کلیک از هدر رفتن زمان و هزینه ما جلوگیری میکند. برای مثال وقتی بخواهیم در کانالهای تلگرامی تبلیغ کنیم، اگر بدانیم که پستهای تبلیغاتی ما در هر کانال چه نرخ کلیکی داشته، در واقع به این نکته پی میبریم که تبلیغ در کانال مثلا (A) چقدر باعث جذب کاربران به سمت کانال یا حتی وبسایتمان شده است. بهبود نرخ کلیک در محتوا، بیشتر موضوعی تجربی است.
یعنی نمیتوان با مطالعه کتابها، گذراندن دورهها و حتی گوش دادن به پادکستها مقدار آن را به دست آورد. بهترین روش استفاده از نرخهای کلیک، ثبت آنها در یک برگه اکسل – یا هر جایی که خودتان با آن راحتتر هستید – است تا وقتی که دوباره به دادههای آن نیاز پیدا کردید بتوانید از آنها استفاده کنید.
مثلا اگر نرخ کلیک یک تبلیغ در کانال (A)، یک درصد بوده و در کانال (B) هفت درصد، به هنگام اجرای کمپین تبلیغاتی بعدی، خیلی راحتتر میتوانیم کانالی که بازده خوبی برای ما به دنبال دارد را انتخاب کرده و از هدر رفت بیدلیل هزینههایمان پیشگیری کنیم. چنین دادههایی بسیار خاص، ناب و ارزشمند هستند که هیچ جای دیگری نمیتوانید آنها را پیدا کنید.
دانستن نرخ کلیک، فرآیند اشکالیابی را آسانتر میکند
گاهی میتوان با استفاده از درصد نرخ کلیک، اشکالهای پنهان در کار را پیدا کرد. مثلا گاهی پیش میآید که درصد نرخ کلیک در همه کانالهایی که به آنها تبلیغ دادهایم افت میکند. این ماجرا به ما نشان میدهد که باید جای دیگری به دنبال اشکال کارمان بگردیم. شاید محتوای ما آنقدرها هم که فکرش را میکردیم برای کاربران جذابیت نداشته و آنها را به کلیک کردن تشویق نکرده است.
به این ترتیب میتوانیم یک قدم به عقب برگردیم، محتوایمان را بهبود بدهیم و دوباره نرخهای کلیک را محاسبه کنیم و ببینم که آیا تغییرات ما باعث بهبود ماجرا شده است یا نه؟ متاسفانه بسیاری از کارشناسان حوزه دیجیتال مارکتینگ، اهمیتی به نرخ کلیک تبلیغات خود نمیدهند.
بهبود نرخ کلیک، زمانی معنی پیدا میکند که ما در ابتدا امکان اندازه گیری نرخ کلیک را داشته باشیم. بدون داشتن این اطلاعات، سرنخی در دستمان نداریم که با آن علت افت یا حتی بهبود یک حرکت تبلیغاتی را پیدا کنیم.
پیگیری نرخ کلیک در سئو هم به دادمان میرسد
همان طور که کمی قبلتر با هم گفتیم، محاسبه و پیگیری نرخ کلیک تنها به کانالهای تلگرامی محدود نمیشود. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنم. تصور کنید شما یک کتاب آشپزی نوشتهاید و میخواهید با کلیدواژه «خرید کتاب آشپزی» وارد صفحه اول گوگل شوید. برای رسیدن به این هدف، زمان زیادی میگذارید، مطالب قوی منتشر میکنید و صفحه فرود مناسبی برای سایتتان در نظر میگیرید.
با وجود تمام این کارها و ورودتان به صفحه اول گوگل، شما در هفتمین نتیجه قرار میگیرید. ممکن است در این هنگام با خودتان بگویید: «مهم اینه که من تو صفحه اول گوگل هستم.» اما با این وجود، شما فروش خوبی ندارید. وقتی نرخ کلیک خود را بررسی میکنید میبینید که این درصد، خیلی پایینتر از چیزی است که باید باشد. این نتیجه میتواند چند دلیل داشته باشد. مثلا:
- چون جزو چند نتیجه اول نیستید، احتمال کمتری برای کلیک روی سایت شما وجود دارد.
- ویترینی که برای سایت خود تهیه کردهاید، آنقدر جذاب نیست که کاربر را به سمت خودش جذب کند. منظورم از ویترین، توضیحات متا، متا تایتل و… است. یعنی آن چیزی که گوگل و کاربران در صفحه نتایج، مشغول تماشای آن هستند.
- ……
به دنبال این ماجرا دستی به سر و گوش متاهای خودتان میکشید و تغییراتی را در سایتتان ایجاد میکنید. انجام این موارد احتمالا میتواند باعث شود که بعد از مدت کوتاهی از لینک هفتم به لینک دوم و حتی اول برسید. بررسی نرخ کلیکتان هم این مورد را تایید خواهد کرد.
[posts-cta title=”میخواهید نرخ کلیک خود را در پاساژ گوگل افزایش دهید؟” btn-text=”دیدن دوره آموزشی سئو محتوا” btn-link=”https://digitaling.org/product/seo-content/” target=”_blank”]
همه سایتها در پاساژ گوگل یک ویترین دارند. کاربران با نگاه به ویترین شما در مورد کلیک کردن یا نکردن تصمیم میگیرند. در یک فصل از دوره سئو محتوا با کمک مثالهایی از خودمان و سایتهای دیگر، روش ساخت ویترینی جذاب و دلربا را به شما نشان میدهیم.
ما از «متا تایتلها» و «متا دیسکریپشنها» برایتان میگوییم، پای ابزارهای کمکی را پیش میکشیم و حتی یک فایل گوگل شیت پر از واژههای قدرتمند در اختیارتان میگذاریم تا با کمک این واژهها در میان دیگر ویترینها بیشتر به چشم بیایید.
[/posts-cta]
نظر شما چیست؟
آیا تاکنون با محاسبه نرخ کلیک، تبلیغات خود را مورد بررسی قرار دادهاید؟
آیا سعی کردهاید که با پیگیری نرخ کلیک، جایگاه سایت خود در نتایج جستجوی گوگل را بهبود ببخشید؟